به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی «تهران پرس»؛ تهران، شهری که هر روز در آن دهها حادثهی بزرگ و کوچک رخ میدهد، اینبار با خبری تلخ از محله دروس به صدر توجه رسید: مسمومیت ۱۰ نفر بر اثر استنشاق گاز مونوکسیدکربن؛ حادثهای که به جان باختن یکی از ساکنان منجر شد و روز گذشته در تهران رخ داد.
این حادثه شاید در نگاه اول مثل یک اتفاق خانگی ساده بهنظر برسد، اما اگر کمی دقیقتر شویم، لایههایی از یک بحران پنهان را پیش رو داریم: بحران بیصدا، اما مرگبارِ غفلت از ایمنی.
نشت مرگ، در خانههایی که «امن» تصور میشوند
خانه قرار است پناهگاه باشد؛ جایی که انسان در آن احساس آرامش و امنیت کند. اما وقتی ابزارهایی که برای گرمابخشی طراحی شدهاند، به قاتلانی خاموش بدل میشوند، باید پرسید: آیا خانههای ما واقعاً امن هستند؟ یا فقط ظاهرِ امنی دارند؟
گاز مونوکسیدکربن، بر خلاف گاز شهری، بویی ندارد، ردپایی از خودش به جا نمیگذارد، و دقیقاً به همین دلیل است که اغلب قربانیان حتی فرصت واکنش هم پیدا نمیکنند.
مشکل از کجاست؟ فقط یک دودکش؟
در حادثه دروس گفته شده منشاء نشت، مشکل در سیستم گرمایشی یا دودکش بوده. اما واقعیت این است که مشکل، فقط یک قطعهی معیوب نیست.
اینجا با یک زنجیره از بیتوجهی مواجهیم:
نبود ابزار هشداردهنده
عدم سرویس دورهای وسایل گرمایشی
ناآگاهی اعضای خانواده از علائم اولیه مسمومیت
نبود الزامهای جدی از سوی نهادهای شهری
و مهمتر از همه: فرهنگ عمومی که ایمنی را هنوز جدی نمیگیرد.
شهر بیگازیاب، شهر بیدفاع
در تهران، کمتر ساختمانی را میتوان یافت که بهطور جدی به ایمنی گاز فکر کرده باشد. نصب نشتیاب هنوز یک «پیشنهاد» است، نه یک «ضرورت».
فرهنگ مالکیت ساختمانها نیز چنین تجهیزاتی را هزینهی اضافی میبیند، نه سرمایهگذاری روی جان انسانها.
سؤال اساسی این است: تا کی باید منتظر بمانیم تا حادثه رخ دهد، بعد دنبال راهکار باشیم؟
نهادهای مسئول: حضور در صحنه یا پیشگیری از آن؟
نقش شهرداری، شرکت گاز، سازمان آتشنشانی و حتی صداوسیما چیست؟
آیا آنها فقط در مقام واکنش ظاهر میشوند؟ یا سازوکارهایی برای پیشگیری سیستماتیک از حوادث دارند؟
اگر نصب نشتیاب الزامی شود، اگر بازدید دورهای از ساختمانها با پیگیری حقوقی همراه شود، اگر آموزش عمومی از مرحله توصیه به مرحله «اجبار فرهنگی» برسد، شاید جانهای بیگناه قربانی نشوند.
همه تقصیر از مردم نیست؛ اما مسئولیت با ماست
شاید بگوییم این مسئولیت نهادهای بالادستی است؛ اما یک واقعیت غیرقابل انکار است: جان عزیزانمان را فقط خودمان میتوانیم نجات دهیم.
نمیشود فقط منتظر کمپینها ماند. باید خودمان در خانه، محل کار، مدرسه و هر جای دیگری که هستیم، حداقل استانداردهای ایمنی را رعایت کنیم.
دروس تنها نیست؛ تهران پر از مینهای خاموش است
حادثهای که در محلهای مرفه مثل دروس اتفاق افتاده، این هشدار را میدهد که هیچ منطقهای مصون نیست.
در بسیاری از محلههای قدیمیتر، تجهیزات گرمایشی فرسودهاند، دودکشها بدون نظارت استفاده میشوند و حتی در برخی موارد، کودکان تنها در خانه با بخاری نفتی رها میشوند!
تهران، شهریست با هزاران بمب خاموش خانگی؛ کافیست یک بیاحتیاطی، آنها را فعال کند.
پیشنهادهایی برای تغییر مسیر
برای اینکه از چرخهی تکرار چنین حوادثی خارج شویم، چند پیشنهاد قابلاجرا داریم:
۱. الزام قانونی نصب نشتیاب در هر واحد مسکونی جدید یا در حال بهرهبرداری
۲. افزایش آموزش عمومی با همکاری رسانهها و مدارس درباره ایمنی گاز و برق
۳. مشوقهای مالی برای نوسازی وسایل گرمایشی فرسوده
۴. نظارت واقعی، نه صوری، بر رعایت نکات ایمنی در زمان ساخت و تحویل ملک
۵. ورود جدی شرکتهای بیمه و الزام به رعایت ایمنی پیش از صدور بیمهنامه
جمعبندی: حادثه دروس را فراموش نکنیم
حادثهی محله دروس فقط یک روایت تلخ نیست، یک پروندهی شهریست برای آینده.
تا زمانی که فرهنگ «پیشگیری» را جایگزین «واکنش» نکنیم، اینگونه فجایع، دوباره و دوباره تکرار خواهند شد.
جان یک نفر از همین ساختمان، شاید میتوانست با یک هشدار ساده نجات پیدا کند.
پس بیایید از این اتفاق، فقط خبر نسازیم — درس بسازیم.
جعفر راستی نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگار تهران پرس با اشاره به اینکه ایمنی لازمه جامعه است، گفت: باید تلاش کرد که ایمنی هر ساختمان را به حدی بالا برد که برای ساکنان آن خطرآفرین نباشد و برای تحققبخشی این امر هم مردم مسئولیت دارند و هم مسئولان شهری همچون شهرداری و آتشنشانی.
وی افزود: در سطح شهر تهران ساختمانهای ناایمن زیادی وجود دارد که شهرداری تهران و یا آتشنشانی باید تلاش کند که با شناسایی آنان و پیگیری حقوقی، باعث شود که یا آنان تخریب شوند و یا اینکه ایمنسازی شوند و از این طریق بتوان جان شهروندان را تضمین کرد.
انتهای خبر/