به گزارش «تهران پرس»؛ میثم مهدیار، در نشست «شهراندیش» که به همت دبیرخانه هیئت اندیشهورز شهرداری تهران برگزار شد «شکست اخلاق در کلانشهر» را بررسی کرد و گفت: اخلاق یعنی فراروی از خود و درنظرگرفتن دیگری؛ اخلاق در نسبت بین دو فرد یا بیشتر اتفاق میافتد. میخواهیم در این طرح مسئله بررسی کنیم که چطور اخلاق در کلانشهر تحت فشار قرار میگیرد؟
وی ادامه داد: هر چقدر ما به سمت الگوهای جمعگرایانه میرویم، قاعدتاً به ابعاد بنیادین اخلاق نزدیکتر میشویم؛ یعنی درواقع آن نگاه اخلاقی، بیشتر مسئلهمند میشود و بیشتر محل توجه قرار میگیرد. هر چند این جمعگرایی میتواند نهادهای خرد اجتماعی یا نهادهای کلان اجتماعی باشد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی افزود: مسئله جمعگرایی، تضادی با مفهوم کلانشهر دارد؛ یعنی با این تفسیری که من دارم، هر چقدر کلانشهری قویتر و پیشرفتهتر باشد، امکان شکلگیری جماعتها یا جماعتوارهها کمتر خواهد بود و اساساً ذات کلانشهر، افراد را به سمت انفراد و انزوا میبرد.
وی عنوان کرد: شما وقتی به روستا یا شهر کوچک میروید، افراد را میشناسید. شهر کوچک است و تعداد افرادی که میشناسید بیشتر است و میتوانید ارتباط عمیقتری بگیرید، میدانید فردی که با او در ارتباط هستید، چه کسیست، پدرش چه کسی بوده است، خانوادهاش چه کسانی هستند، چهکار میکند و چه اخلاقیاتی دارد؛ ولی در کلانشهر، ما هیچ شناخت عمیقی از افراد نداریم و در واقع، فقدان شناخت، امکان ارتباط عمیق را هم سلب کرده است و احساسات و ارتباطات زودگذر و لحظهای در بلندمدت باعث شکلگیری یک ساختار روانشناختی در افراد میشود و آن یک نوع دلزدگی را از کلانشهر ایجاد میکند.
مهدیار خاطرنشان کرد: وقتی مشکلی برایم پیش آید، بهعنوان مثال بیماری باشد که نتوانم کاری انجام دهیم و در واقع در انجام امور روزمره هم دچار مسئله بشویم، دیگران به کمک ما میآیند. من وقتی که در محلی هستم که بقیه من را میشناسند، خودم را تحت یک کنترل اجتماعی بیشتری میدانم و هر کاری انجام نمیدهم و مقداری مراقبت میکنم؛ چون احساس میکنم چشمهایی من را کنترل میکنند. وقتی در محلی رفتوآمد میکنم و افراد را میشناسم، با آنها وارد بحث میشوم؛ ولی طوری آگاهم که باید چگونه حرف بزنم و خیلی از استرسها و خیلی از ناراحتیهای درونی را بیرون بریزم. این باعث میشود که بخشی از آن فشار روانی که از کلانشهر به من وارد میشود را کنترل کنم و وقتی کسی را نشناسم، اینها جمع میشود.
وی مطرح کرد: مسئله این است که چگونه باید با آن مواجه شد و سرعت کلانشهر را کنترل کرد؟ چیزی که در واقع ایدههای مختلفی دارد. من میخواهم روی یکی از مهمترین ایدهها دست بگذارم و آن مسئله، محله گراییست.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: محله جایی بین دو گانه خانواده و کلانشهر است و سعی میکند تعادل ایجاد کند. خانواده، محل سکون و آرامش است، محل روابط پایدار و بلندمدت است. اتفاقی که افتاده این است که ما بلدوزر گذاشتیم زیر محلات و خانواده را در مسیر سیلاب کلانشهری رها کردیم. آسیبهای خانوادگی و طلاق بیشتر میشود. شما نباید اینها را بیمراقبت رها کنید.
وی افزود: محله و شکلگیری محلات در واقع میتواند به اخلاقیتر شدن شهر کمک کند و محله هم کارهای مختلفی دارد.
مهدیار یادآور شد: روح محله در همین گفتگوهای محلیست که متأسفانه در طرحهای توسعه شهری، دائماً از بین میروند؛ چون خانهها دارند به نفع ماشینها کوچک میشوند، ما کوچهها را بزرگتر میکنیم و توجه نمیکنیم که داریم خانهها را کوچک میکنیم.
وی اظهار داشت: مهمترین چالش کلانشهر در واقع زائل شدن اخلاق و حرکت به سمت انفراد و انزواست. مکاتب سیاسی لیبرالیسم فردگرایی را مشروع میدانند، ولی سنت و تاریخ ما جمعگرایانه است. ما نماز جماعت داریم؛ ما نماز جمعه داریم، حج و روضه داریم. روضه که تکی نیست؛ روضه، جمعیست. عمده ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ما جمعگرایانه بوده است. سنت ما یک سنت جمعگراست؛ ایرانیها از جهت ارزشهای خانوادگی در ردههای بالای جهانی هستند، ارزشهای خانواده در صدر ارزشهای جامعه ایرانی، محبت اهلبیت و هیئت، هنوز در صدر کنشهای فرهنگیست. پس مهمترین راهبرد برای حداقل جلوگیری از انحلال اخلاق عمومی این است که ما بتوانیم ساختارهایی را در شهر ایجاد یا تقویت کنیم یا جلوی ازبینرفتن آن را بگیریم؛ این ساختارها، ساختارهایی هستند که به جمعگرایی ما با ساختار محله کمک میکنند و قابلیت تقویت حس محلهای را دارد.
انتهای پیام/خ