به گزارش تهران پرس، استاد احسان عباسلو. نویسنده، پژوهشگر و مترجم در یادداشت ارسالی به تهران پرس نوشت:بارها و بسیارها پاسخ به این سئوالات را به انحاء و اشکال مختلف شاید شنیده باشیم، اما درس به تکرار خودش به یاد میماند. در این مجال جوابهایی را با هم مرور میکنیم تا اطمینان حاصل کرده باشیم که درس را خوب فراگرفته ایم.
اول، ماهیت ظلمستیزی عاشورا
طبیعتا در جهانی که با استفاده از حق نامشروع وتو و قدرت نظامی و اقتصادی، کشورهای استعمارگر به دنبال قبضه کردن جهان و تسلیم نمودن و به خدمت درآوردن کشورهای ضعیف هستند، نگاه ظلم ستیز میتواند مانع بزرگی بر سر راه آنها محسوب شود. نگاه ظلم ستیز خود را متعهد به اصل و کنش خویش میداند و در هر حال از موضع خود عقب نمینشیند و برایش قدرت و غیرقدرت تفاوتی ندارد. ظلم در هر شکل و هیبتی که باشد ظلم است و باید در برابر آن ایستاد. ایستادگی آن مقولهای است که طبع جهانخواری را خوش نمیآید چرا که مانعی بر سر راه اهداف میشود.
از امام است که: "... امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام میکند و حقوق ستم دیدگان را بازمی ستاند و با ستمگران به مخالفت برمی خیزد"… (تحف العقول، ۲۳۷). عاشورا امر به معروف است و نهی از منکر. عاشوراست که بنا به فرموده ایشان زندگی در کنار ظالم را عین ظلم میداند.
دوم، ظلم ستیزی علیرغم شمار و نفرات اندک است و عدم هراس.
واقعه عاشورا درس مبارزه علیرغم در نظر گرفتن توازن قدرت هاست. تکلیف است تا تشکیک. این برای قدرتها میتواند خطرآفرین باشد. ترس و حسابگری و شک کردن به پیروزی یا شکست، دقیقاً آن سپری است که قدرتها در میان خود و دشمن قرار میدهند تا ایشان را مانع از هر تحرکی شوند. عدم هراس طبیعتا برای قدرتها هزینه ساز خواهد شد. عاشورا نگاه به حجم و هجمه نمیکند. عاشورا تکلیفی است که بایست انجام شود ولو در حد ۷۲ تن، که البته اگر نه هفتادودو تنه بلکه نبردی یکتنه هم بود، باز امام هم بود و باز عاشورا هم بود. این نگرش میتواند از قدرت کوچک قدرتی بزرگ بسازد و همین قدرتهای کوچک در کنار هم قدرتی عظیم خواهند شد تا پای استعمار در همان گامهای اول خودش ساقط بماند. در کلام امام آزادگی ارجح بر بندگی است (فکونوا أحرارا فی دنیاکم). یک نفر، اما آزاد باارزشتر ازهزاران در بند است.
سوم، درس شهادت طلبی است
این دقیقاً از خطراتی است که قدرتهای مستکبر از آن بیم بسیار دارند. ظلم ستیزی و در نظر نگرفتن عاقبت کار فارغ از شمار نفرات یا اندازه قدرت یک طرف، بی هراسی از جان و شهادت طلبی نیز یک طرف که ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیاسیوف خذینی.
میشود در زمان اندک بودن قوا کماکان به پیروزی اندیشید کما این که در نبرد بدر این مهم روی داده بود. اما در مقوله شهادت طلبی، مسئله دیگر پیروزی فیزیکی نیست، بلکه به قولی "چه بکشیم چه کشته شویم پیروزیم" و لذا وقتی شهادت پیروزی باشد نبرد معنای دیگری پیدا میکند و این معنا چندان مقبول قدرتهای ظالم نیست. در بطن این آموزه مبارزه راه رستگاری است و پیروزی و کسی که بی هراس از مرگ به قلب دشمن بزند هرگز شکست نخواهد خورد. شهید ایمان، همواره زنده است و عاشورا مصداق بارز چنین مهمی است.
چهارم، قوام نگاه ایدئولوژیک در مبارزه بیشتر است
نگاه غیرایدئولوژیک میتواند خود را در معرض فروش و مصلحتها حتی قرار دهد، اما نگاه ایدئولوژیک یک نگاه درونی است که نوعی تعهد و اعتقاد قلبی را بستر و آبشخور خود مییابد و لذا به راحتی سر تسلیم و سازش پیدا نمیکند. این نگاه ایدئولوژیک اگر به آسمان پیوند خورده باشد خود را راحت و ارزان وانمیگذارد، بهایی دارد که روی زمین برابر و مصداقی پیدا نمیکند.
"آن کس که مرا طلب کند، مرا مییابد و آن کس که مرا یافت، مرا میشناسد و آن کس که مرا شناخت، مرا دوست میدارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را میکشم و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس من خود خونبهای او هستم. "
هیچ عاقلی چنین خونبهایی به زر زمینی سودا نخواهد کرد. این باور هرگز به فروش تن در نمیدهد.
پنجم، پررنگ ساختن نقش دین در برابر غیردین است
در جهان سکولار که صنعت رشد میکند تا لذت توسعه یابد و لذت اصل ثروت اندوزی و در نتیجه عامل خرید و فروش هر چیز از تن گرفته تا وطن میشود، نگاه دینی همچنان روی ارزشها باقی میماند و سعی میکند خود را از چنین بازاری به دور نگاه دارد. در جهانی که هر چیز تنها یک کالاست و قیمتی برای خرید و فروش دارد، نگاه دینی یک عامل کسادکننده بازار میتواند قلمداد شود که منافع سودجویان را با خطر مواجه نماید. هر چه جوامع سکولارتر، داد و ستد پررونق تر.
عاشورا حفظ رنگ و نقش دین است در زمان و زمانهای که همه چیز در زرق و برق نئونها ویترینی شده و مشتری میطلبد. دین که حفظ شود هر چیزی دیگر کالا نخواهد بود؛ شأن و حرمت زن کالا نیست، ازدواج یک معامله نخواهد بود، زندگی مشترک مانند هر کالای لوکسی تاریخ انقضاء نخواهد داشت و اینها همان چیزی است که جامعه سکولار مصرفی برنمیتابد. عاشورا سبک زندگی اسلامی در سایه ارزشها و قناعت هاست، نه اسرافها و تبذیرها.
پس، باید به عاشورا پرداخت تا انسان و انسانیت را محفوظ بداریم، تا شئون و حرمتها را مصون بداریم، تا خانواده دوام و قوام بیابد، تا کشور و ملت در امنیت و آسایش باقی بمانند. اینها درسهای عاشوراست. مهمترین نکته عاشورا این است که سبک زندگی است. سبک زندگی اسلام شیعی. سبکی در نقطه مقابل سبکهای زندگی صنعتی و مصرفی غربی، سبک سرافرازی در سایه جهاد و مبارزه علیه بیداد بی اندیشه از پایان عمل، سبک اعتلای اندیشه و ایدئولوژی اسلامی در فضای بی اعتقادی و سکولاریسم. عاشورا سبک صیانت از سیادت زن است، در نقطه مقابل صنعت و صحنهی نمایش تن. عاشورا سبک حیات است، سبک بودن، چگونه بودن، چرا بودن، برای چه بودن. عاشورا عاشوراست.
انتهای پیام//ح.ع