دکتر کوثر دانش نویسنده و پژوهشگر ادبیاتمقاومت در یادداشت ارسالی به تهران پرس نوشت: چارلز دیکنز نویسنده معروف انگلیسی در مورد عاشورا چنین اظهار نظر کرده: "اگر منظور امام حسین جنگ در راه خواسته های دنیایی بود، من نمی فهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم مینماید که او فقط به خاطر اسلام، فداکاری خویش را انجام داد. "
درس فداکاری و ایثار در راه خدا برای دیکنز نیز جالب توجه بوده است. رویکرد الهی و غیرمادی، اما قاعدتا برای جامعهای مادیگرا و سودجو به خصوص جامعه عصر صنعتی دوران دیکنز که به منظور رسیدن به سود بیشتر و ثروت اندوزی در آن شاهد استثمار کودکان هستیم و این را در رمانهای این نویسنده مانند اولیور توئیست نیز میشود مشاهده نمود، گریزی به سرشت خداباور و آسمان محور آدمی دارد.
توماس کارلایل یک زبانشناس، تاریخنگار، مترجم، ریاضیدان، فیلسوف، مقالهنویس، و نویسنده اهل اسکاتلند است. مهمترین اثر او «تاریخ انقلاب کبیر فرانسه» (The French Revolution: A History) است که آن را در سال ۱۸۳۷ نوشت. کارلایل در تاریخنگاری انقلاب کرد و تألیفاتش را بدون پانوشت منتشر ساخت که امروز از آن نگارش ژورنالیستی تاریخ نام میبرند. به گمان او، از یک سو خواننده باید به مورخ اعتماد کند و از او سند و مرجع و پانوشت نخواهد و از سوی دیگر، مورخ نیز نباید مطالبی را که به صحتشان اطمینان ندارد، در کتاب خود بیاورد و صرفاً با آوردن منبع در پانوشت، مسئولیت آن را به گردن دیگران بیندازد. تبیین رابطه خبرنگاری حرفهای با کار تاریخنگار، از دیگر ویژگیهایی است که در اندیشه و سبک تاریخنگاری کارلایل حائز اهمیت است.
به باور کارلایل، تاریخ را قهرمانان و نخبگان میسازند و همانان مستحق رهبری جامعهاند، و اساساً تحول در تاریخ توسط شخصیتهای بزرگ ایجاد میشود. یکی از معروفترین آثار او، کتابی است که بر مبنای همین عقیده نوشته شده و عبارت است از: «درباره قهرمانان، قهرمان پرستی و نقش قهرمانی در تاریخ» (On Heroes, Hero-Worship, and the Heroic in History) که به اختصار «دلاوران و دلاورپرستی» (Heroes and Hero Worship) یا «قهرمانان» خوانده میشود. کارلایل در این کتاب، که در سال ۱۸۴۱ آن را چاپ کرد، دربارهٔشخصیت و زندگانی برخی از قهرمانان تاریخ میپردازد که به باور او در اصلاح جامعه اثرگذار بودهاند، مانند: شکسپیر، ناپلئون بناپارت، مارتین لوتر…، و از آن جمله، فصلی را نیز به پیامبر اسلام اختصاص داده است. کارلایل در مقام امام سوم شیعیان نیز سخنی دارد و این چنین اظهار نظر میکند:
"بهترین درسی که از تراژدی کربلا میگیریم، این است که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند؛ آنان با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل روبرو میشود اهمیت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیتی که داشت، باعث شگفتی من است. "
سخن کارلایل از پیروزی خون بر شمشیر میگوید. ماندگاری راز شهادت شیعه است. مهمترین درسی که این نویسنده و منتقد بزرگ انگلیسی از عاشورا میگیرد ایمان به هدف است و واننهادن راه به مصلحتها و این چنین این راه هرگز در تاریخ تمامی نخواهد داشت و رهروانش را ماندگار خواهد کرد.
اما واشنگتن ایروینگ نویسنده و مورخ آمریکایی و صاحب آثاری همچون ریپ وان وینکل (Rip van Winkle) و افسانه اسلیپی هالو که در مورد حضرت رسول نیز نوشته مهمی تحت عنوان "محمد و پیروانش" دارد پیرامون امام حسین (ع) چنین میگوید: "برای حسین ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن بر اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسئولیت پیشوا و نهضت بخش اسلام اجازه نمی داد که او یزید را به عنوان خلافت بشناسد. او به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت، و در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک، و در روی ریگهای تفتیده عربستان روح حسین فناناپذیر است. "
همان سان که ما شیعیان باور به ماندگاری عاشورا و عاشورائیان داریم، آزادگان جهان نیز همچون ایروینگ به ماندگاری این واقعه و صاحبان آن در طول تاریخ اعتقاد راسخ دارند. ایروینگ هم بر ظلم ستیزی شخصیت امام تاکید مینماید و هم بر پیروزی در این راه و ماندگار شدن در تاریخ.
اما نگاهی هم داشته باشیم به دیدگاه ماهاتما گاندی رهبر استقلال هند که در راه مبارزات سیاسی خودش چگونه از واقعه عاشورا درس مبارزه و ایستادگی میگیرد:
"من زندگی امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از سرمشق امام حسین پیروی کند. "
سرمشق بودن عاشورا برای جهانیان به مثابه الگویی در نهضتهای انقلابی و مبارزات ضداستکباری از خصیصههای بارز این رویداد و از ظرفیتهای جهانی آن است؛ ظرفیتهایی که از ظرف زمان و مکان خارج بوده و برای نوع انسان در گذر تاریخ و قرنها همچنان میتواند سرلوحه و نصب العین باشد و بماند.
باید پذیرفت که عاشورا تنها متعلق به ایران و شیعه نیست. عاشورا واقعهای انسانی و جهانی است، برای تمام آزادگان و آزاداندیشانی که بوده اند و خواهند آمد. نه خلق و نه خاک، نه زمان و نه تاریخ میتواند آن را به نفع و حدود خود مصادره نماید. عاشورا بی زمان است که به راستی هر روز عاشورا و هر زمینی کربلاست.
انتهای پیام//ح. ع