به گزارش تهران پرس،«خسرو اکبرلو» در ۲۵ بهمن سال ۱۳۴۲ در پاکدشت دیده به جهان گشود و پس از گذراندن تحصیلات به سوی جبهههای نبرد با دشمن بعثی شتافت و سرانجام در ۲۷ اردیبهشت سال ۱۳۶۵ در جزیره مجنون به شهادت رسید و در پاکدشت به خاک سپرده شد.
در کتاب السابقون به بخشی از زندگی این شهید اشاره شده است که در ادامه میخوانید:
به نام الله پاسدار خون شهیدان با درود و سلام بر آقا امام زمان (ع) و امام امت شهید پرور و با سلام و ادای احترام به ارواح طیبه شهیدان از هابیل تا شهید مظلوم دشت کربلا امام حسین علیه السلام و یاران با وفایش و از امام حسین (ع) تا شهدای جنگ تحمیلی.
این اولین بار نبود که رضا (خسرو) وصیتنامه اش را با نام مقدس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شروع میکرد و به ایشان و امام خمینی(ره) و همه شهدا عرض سلام و ادب و احترام داشت بلکه در نامههای شخصی اش به خانواده نیز قبل از هر چیز به، ولی امرش حضرت صاحب الزمان(ع) سلام میداد؛ شاید حضور ایشان را در تک تک لحظات عمرش و در جای جای خاطراتش احساس میکرد و شاید به معرفت حضور امام در بین انسانها رسیده بود و شاید صدای نفسهایش را میشنید و در حالی که همگان ایشان را غائب میدانستند او حاضرش میشمرد. پس همیشه ابتدا به ایشان سلام میکرد. به درس خواندن، تحصیلات و مطالعه بسیار اهمیت میداد و غیر از مطالعه درسهای تخصصی خود در تربیت معلم، کتابهای استاد مطهری و رساله امام خمینی و... را نیز بسیار میخواند. حتی به همسرش هم تاکید داشت که درسش را ادامه دهد.
رضا لیسانس تربیت معلم داشت و بسیار متین و باوقار رفتار میکرد همچنین بسیار خوش برخورد بود و اهل ملاحظه. به خصوص به مادرش از همه بیشتر تاکید داشت. بیشترین سفارشش به نماز و روزه و حجاب بود. ۲۲ ساله بود که ازدواج کرد، اما حتی ازدواج هم نتوانست او را از بزرگترین آرزویش که شهادت بود دور بدارد. پس چندی بعد از مراسم عقدش هم در جبههها حضور پیدا کرد. حدود ۶ ماه در جبهه بود که به رنگ آبی آسمانی در آمد و به بالاترین جای آسمانها عروج پیدا کرد.
در وصیتنامه اش تاکید داشت که وقتی من به شهادت رسیدم به یاد امام حسین علیه السلام و فرزندان او باشید و اگر میخواهید گریه کنید آنها را یاد کنید و برای آنها گریه کنید تا آرامش بگیرید.
انتهای پیام/