گروه فرهنگ تهران پرس؛ به بهانه قرار داشتن در ماه مبارک رمضان؛ ماه نزول قرآن کریم به سراغ حجت الاسلام حمیدرضا مهدوی ارفع استاد حوزه و دانشگاه رفتیم و از او درباره خصائص قرآن کریم و عواملی که موجب شده کمترین بهره را از این کتاب الهی ببریم سوال کردیم. مشروح گفتگوی ما با این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه میآید.
در ابتدای گفتگو اگر ممکن است به برخی از ویژگیهای قرآن کریم اشارهای داشته باشید و از جنبههای آرامش بخش بودن این کتاب الهی برای ما بگویید.
قرآن کریم قطعی الصدور است و از جانب بشر نیست که راوی در نقل آن اشتباه کرده باشد و در طول زمان، نقلها دست به دست دچار ضعف و اشتباه شده باشد. قرآن کریم حتی کار خود پیامبر هم نیست، چون ایشان قبل از اینکه به نبوت مبعوث شوند یک خط ننوشته بودند و پیامبر امی بودند.
خداوند قبل از همه آگاهتر و دلسوزتر نسبت به بشر و نیازها و خواستهها و ظرفیتها و استعدادهای اوست و به خطراتی که از نظر مادی و معنوی میتواند او را تهدید کند علم دارد لذا هرآنچه لازم بوده در اختیار انسان قرار داده است از همین روست که در قرآن کریم آمده است: «قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُور» یعنی هرچه در سینه هایتان از غم و ناراحتی و درد وجود دارد، شفای آن در قرآن است. همچنین «تِبْیَاناً لِکُلِّ شَیْء» هر چیزی برایتان مبهم است و آشکار نشده است با قرآن برایتان ممکن است و دهها آیات دیگری که به ما این اطمینان را میدهد که با داشتن قرآن کریم اگر درست به سراغ آن برویم چیزی کم نداریم.
خود محتوای قرآن نیز محتوایی است که به تمام جوانب و روحیات انسان توجه کرده است به عنوان نمونه؛ انسان زیبایی دوست است؛ قرآن کریم نیز در اوج زیبایی هنری و ادبی کلام خود را برای ما گفته درحالی که میتوانست خیلی ساده و مستقیم بسیاری از حرفها را بزند، اما در قالب صنایع ادبی جذاب و پرمغز سخن خود را بیان کرده است.
انسان چندان دوست ندارد در اشتباهات فکری و رفتاری خیلی مورد عتاب مستقیم قرار گیرد، از همین رو خداوند از طریق تربیت غیر مستقیم در قالب قصههای قرآن به ما درسها و پندهای بسیاری داده است که در پوشش آنچه بر سر پیشینیان آمد آیینهای جلو روی ما میگذارد که مسیر اشتباه را طی نکنیم و اگر موفقیتهایی داشتند آن راه موفقیت را پیدا کرده و طی کنیم.
چه عواملی موجب شده تا ما از قرآن کریم و آموزههای آن فاصله بگیریم؟
طرز تلقی ما نسبت به قرآن و استفاده از قرآن مانع شده که از این گنجینه بی نظیر آسان و ارزان استفاده حداکثری و حتی حداقلی داشه باشیم. اولین مسئله ذهنی که موجب شده بین ما و قرآن فاصله زیادی ایجاد شود این است که اینطور عنوان میشود که قرآن نمیتواند مسائل روز و بشریت را جواب دهد در حالی که اینطور نیست. مثلا آیا شما میتوانید بگویید آب ۵۰۰ سال پیش میتوانست تشنگی بشر را رفع کند و، چون مدرن شده است آب نمیتواند تشنگی او را برطرف کند.
بر همین اساس نیاز روحی و فکری انسان نیز همینطور بوده و خدا فکر آن را کرده است. قرآن کریم بمانند چشمهای است که دائما آب حیات میدهد و هرچه زمان و فاکتورهای دیگر تغییر میکند، اما نیاز عرضه و تقاضا تغییر نمیکند؛ لذا این مسئله باید با زبانهای مختلف باید بیان شود تا بدانند ما بر سر چشمهای هستیم که هم پیشینیان و هم ما و هم آیندگان از آن ارتزاق کنند.
اما مسئله دوم خطا و خبط علمی از طرف کارشناسان و متخصصین تاریخی است که موجب شده مردم نتوانند استفاده حداقلی از قرآن داشته باشند. درواقع از ترس اینکه مردم مبادا تفسیر به رای و برداشتهای سلیقهای از قرآن بکنند، به گونهای مردم را ترساندند که مردم به قرآن به عنوان یک ابزاری برای ثواب بردن نگاه میکنند. حتی بسیاری از مسلمانان در حد یک کتاب معمولی نیز به سراغ قرآن نمیروند نه اینکه آن را قبول ندارند بلکه میترسند نکند آیات قرآن را بخوانیم یک چیزی به ذهن ما به عنوان برداشتی شخصی و. برسد این تفسیر به رای شود. این مهمترین عامل وحشتناکی است که مسلمانان و سایر ادیان را از قرآن و معارف قرآن محروم کرده است.
برای شکستن این توهم؛ فقط به کلام امام خمینی در کتاب آداب الصلوه استناد میکنم. حضرت امام در این کتاب در بخش آداب قرائت نماز به بهانه اینکه ما در نماز آیات قرآن را قرائت میکنیم، آداب قرائت قرآن را بیان میکند و یک انتقاد علمی بسیار جدی به اهل تفسیر و متخصصین قرآن میکند مبنی بر اینکه شما آنقدر مردم را از تفسیر به رای ترسانده اید که مردم در آیات قرآن تدبر هم نمیکنند در حالی که تدبر اصلا تفسیر نیست چه برسد به تفسیر به رای.
مثلا اگر کسی در آیات مربوط به داستان حضرت خضر و موسی اندیشه کرد و بالای ده درس از رابطه بین استاد و شاگرد استخراج کرد کجای این تفسیر است؟ چه برسد به تفسیر به رای.
حضرت امام در آنجا میفرماید کسی که قرآن را بخواند و در آن تدبر نکند بی ادبانه قرآن را خوانده است و شما با ترساندن مردم از تفسیر به رای، کاری کردید که مردم ناخواسته بی ادبی به قرآن میکنند، چون قرآن را بدون تدبر میخوانند لذا نه درسی و نه عبرتی میگیرند.
این توهم باید در جامعه مرتفع شود. قرآن مختص همه زمانها و اعصار و همه مردم است مانند آب و هوا و خورشید. ضمن اینکه ارتباط با معارف قرآن در لایه اول خواندن است که عمومی است و در لایه دوم تدبر است که این هم عمومی است و لایه سوم تفسیر است که این تخصصی است لذ اجازه دهیم مردم در لایه تدبر با تفکر کردن در آیات قرآن کریم درسها و عبرتهایی که امروز میتواند به زندگی شان رونق بیشتری دهد را استفاده کنند.
در قرآن کریم با آیاتی مختلفی روبرو میشویم که جنبه امیدآفرینی دارد و در موقعیتهای مختلف انسان را به سمت امیدوار بودن و پرهیز از یاس و ناامیدی سوق میدهد، اگر ممکن است دراین باره توضیح دهید.
قله فرمایش قرآن کریم در زمینه امیدآفرینی این آیه شریفه «لَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُونَ» که مربوط به قصه حضرت یعقوب و پسرانشان است که حضرت یعقوب به آنها خطاب میکند برای پیدا کردن حضرت یوسف ناامیداز رحمت خداوند نباشند.
یا آیه شریفه «قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا..» مصداق آن درباره جوانی بود که پیامبر رفت و ابراز کرد که گناه کبیرهای را انجام داده که حضرت آنقدر ناراحت شدند که او را از منزلشان بیرون کردند و این جوان پس از آن به گوشهای در دل کوه پناه برد و مشغول توبه و ریاضت شد که بعد از این اتفاق این آیه بر پیامبر اکرم نازل شد به این معنا که بندگانی که آنقدر گناه کرده اند که از اصلاح خود ناامید هستند بگو که چرا از رحمت خداوند ناامید هستید. از رحمت او ناامید نباشید چرا که او همه گناهان را میبخشد.
در گرفتاریهای اجتماعی نیز قصههای بسیاری در قرآن کریم داریم مانند داستان حضرت ابراهیم قهرمان توحید که برای مبارزه با یک ملت بت پرست قیام میکند به طوری که او را در آتش میاندازند، اما این آتش تبدیل به گلستان میشود. این اتفاق نشان میدهد که ما پشتوانه بی نظیری، چون خدا داریم که پدیدههای ظاهری مانند آتش نیز تحت امر او هستند که اگر او اجازه ندهد آسیبی به کسی نمیرسد.
در فضای امتها نیز داستان بنی اسرائیل را در قرآن کریم میتوانیم ببینیم که حضرت موسی آنها را از دست فرعونی که دست و پا را به خلاف قطعمی کرد و به میخ میکشید نجات داد در حالی که فقط یک عصا و به قول حضرت علی پیراهن پشمی داشت.
در واقع طبق قاعده قرآن کریم «کم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَت فِئَةً کثِیرَةَ بِإِذْنِ اللَّهِ» اگر اذن خدا باشد و در مسیر اراده خداوند باشیم گروههای کوچک بر گروههای بزرگ غلبه میکنند.
تمام این آیات شریفه در قرآن کریم به ما میگوید نه فرد در زندگی شخصی و نه خانواده در فضای حیات خانوادگی اش و نه یک امت در تقابل و یا در تعامل با امتها و حکومتهای دیگر تا وقتی خدا را دارند و تکیه بر ایمانشان میکنند، اصلا بن بست و شکست و یاس و ناامیدی نخواهند داشت.
انتهای پیام/الف