به گزارش خبرنگار تهران پرس؛ درس خوانده رشته مهندسی دانشگاه علم و صنعت بود. پس از آنکه به عضویت در سپاه درآمد به عنوان فرمانده یک گردان از نیروهای سپاه به کردستان اعزام شد.
«سید یوسف کابلی» و گردانش در چندین عملیات آزادسازی در مناطق مریوان شرکت کردند. او به مدت ۲۰ ماه در جبهه کردستان ماند و تحت فرماندهی احمد متوسلیان عملیات نمود. زمستان سال ۱۳۶۰ ترکش به پای راست و کمرش اصابت کرد. ترکش به نخاعش آسیب رساند و پای راستش را فلج کرد. اواخر زمستان ۶۰ و پس از مداوای نسبی به جبهه برگشت و در عملیات فتح المبین و سپس در بیت المقدس شرکت کرد.
علیرضا ناهیدی یک گردان توپخانه غنیمتی عراقیها را به او سپرد تا برای عملیات بیت المقدس راه اندازیش کند. با این که پای راستش به شدت آزارش میداد، این ماموریت را انجام داد و در مدتی خیلی کوتاه توپهای ۱۲۲ م. م را آماده عملیات کرد.
«شهیدسید یوسف کابلی»؛ از بنیانگذاران توپخانه سپاه
سید یوسف کابلی از جمله فرماندهان موفق و موثر در شکل گیری و سازماندهی توپخانه لشکر ۲۷ حضرت رسول (ص) بود. به همین خاطر باید او را یکی از بنیانگذاران توپخانه سپاه برشمرد.
بعد از این که لشکر ۲۷ از لبنان برگشت، در عملیاتهای مسلم ابن عقیل (ع) مسئولیت عملیات توپخانه قرارگاه نجف اشرف را عهده گرفت و در عملیات والفجر مقدماتی، معاون طرح و برنامه تیپ ذوالفقار بود و در والفجر یک، حاج همت او را به عنوان فرمانده تیپ سلمان لشکر ۲۷ برگزید. در این عملیات، تک تیراندازهای عراقی سید یوسف را در محاصره انداختند و زانوی پای راستش که فلج بود دوباره به شدت مجروح شد.
فرماندهی تیپ ذوالفقار لشکر ۲۷
در والفجر ۳ حاج همت او را به عنوان معاون تیپ پیاده مکانیزه ذوالفقار لشکر و در والفجر ۴ و خیبر و بدر، پس از شهادت علیرضا ناهیدی، فرماندهی تیپ ذوالفقار لشکر برگزید.
بعد از عملیات بدر دوباره برگشت دانشگاه و درسش را تمام کرد و مهندس مکانیک شد. موضوع پایان نامه اش طراحی و ساخت ماسوره خمپاره بود؛ یکی از نیازهای جبهه که متاسفانه ناتمام ماند.
بلافاصله پس از اتمام درس به جبهه برگشت و در عملیات کربلای ۴ و کربلای ۵ شرکت کرد. او مسئولیت راه اندازی یگان ذوالفقار تیپ تازه تاسیس ۱۱۰ خاتم الانبیاء (ص) تهران را قبول کرده بود که در روز ۱۸ بهمن ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ (بین شهرک شلمچه دوئیجی) ترکش خمپاره او را به آرزوی دیرینهاش رساند.
وصیتنامه «شهید سیدیوسف کابلی»:
ای یاوران امام، لحظهها، لحظههای سرنوشت و انتخاب است. حقی که خدا به هر انسانی عطا نموده و به حول و قوه الهی و برکت امام عزیز و برکت خون شهدا و عزت اسلام ما را در این مسیر قرار داده. ما بندگانی را که روسیاهیمان به خدا ثابت شده، غریق رحمت فرموده است. عزیزان این لحظهها و این زمان را انتخاب کنید. انتخابی خالصانه و برای خدا که هیچ آخر و عاقبتی بهتر از آن نیست که خدا برای ما بپسندد و هدایت کند. (اللهم وفقنا لما تحب و ترضی)
انتخاب همان انتخاب از خود و از هستی گذشتن و همهچیز را به خدا سپردن است
این زنجیرها و تکه چوبها و استخوانهای ته مانده و پوسیده آمال دنیوی و مادیات بیش از حد زندگی غیر از گندیده شدن انسانی و گمراهی وی از راه اسلام راستین و تنبل شدن آدمی و وابسته کردن او به لحظهها و روزهای عمر فانی که در نهایت فقط مویی سپید میماند و حاصل عمری تمام گناه هیچ نفعی ندارد و انتخاب همان انتخاب از خود و از دار و ندار و هستی گذشتن و همهچیز را به خدا سپردن است، انتخاب همان انتخاب عشق به الله است و از همه وجود و آسایش و هستی گذشتن و در ذات وجود الهی و اراده و مشیت الهی حل شدن است.
لحظههای عمر در حال گذر است
لحظههای عمر در حال گذر است و ما یکدفعه بیدار میشویم و خدای مهربان و بزرگ انشاءالله ما و شما را برای اسلام انتخاب کرده است و پیروزی نهایی از آن ماست، چون خط اباعبداللهالحسین (ع) همین است پس از همه نفاق و دورویی و کینه و تنبلی حتی اگر به مقدار یک ذره و برای یک بار هم که شده، گذشت کنید و امام (ره) را و خط امام (ره) را با گوشت و خون و مشت و چنگال محافظت کنید.
این سطر جادهها که به صحرا نوشتهاند/ یاران رفته از قلم پا نوشتهاند
لوح مزارها همه سر بسته نامههاست/ کز آخرت به مردم دنیا نوشتهاند
انتهای پیام/