به گزارش خبرنگار تهران پرس؛ با شروع فتنههای ضد انقلاب در کردستان، علیرضا دوره تعلیمات بسیج نظامی بسیج را در پادگان امام حسین (ع) گذراند و ۲۷ شهریور ۱۳۵۹ اعزام شد به کردستان؛ شهر مریوان. در مریوان و تحت فرماندهی حاج احمد متوسلیان به عنوان یک نیروی رزمی عادی وارد تیمهای عملیاتی شد و پاک سازی و درگیریها شرکت فعال داشت. تا اینکه در یکی از عملیاتها یک خمپاره ۱۲۰ م. م به غنیمت گرفتند.
تأسیس گردان ادوات و گروهان دیده بانی در مریوان
حاج احمد دنبال کسی میگشت که بتواند خمپاره را راه اندازی کند. علیرضا ناهیدی و نورانی اعلام آمادگی کردند که خمپاره را راه اندازی کنند و موفق هم شدند. با شروع حمله عراق و پیشروی آنها در محور مریوان، علیرضا سازمان گردان ادوات را توسعه داد و خیلی سریع کار با سلاحهای پشتیبانی آتش را یاد گرفت. حاج احمد متوسلیان علیرضا را مسئول راه اندازی و تشکیل گردان ادوات مریوان نمود. علیرضا در منطقه مریوان گردان ادوات و گروهان دیده بانی را تأسیس کرد، آتش بار مینی کاتیوشا (راکت انداز ۱۰۷ م. م) و تیمهای تفنگ ۱۰۶ م. م را راه انداخت و سیستم مرکزی هدایت آتش خمپاره و مینی کاتیوشا را سازمان داد.
شهید محسن نورانی و شهید علیرضا ناهیدی
بسیار با روحیه بود، پشت کار عجیبی داشت، همیشه فعال و با انگیزه بود. حتی غم اسارت خواهرش، خانم دکتر ناهیدی که در جبهههای جنوب و در حین رسیدگی به مجروحان خط مقدم اسیرش کردند، لحظهای اراده او را سست نکرد.
حاج احمد متوسلیان که از کردستان به جنوب آمد و تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) را تشکیل داد. همه سلاحهای پشتیبانی را در یگان ذوالفقار جمع کرد و علیرضا را به فرماندهی آنجا گذاشت. در عملیات فتح المبین، تیپ تازه تأسیس محمد رسول الله (ص) با پشتیبانی آتش یگان ذوالفقار، تعداد زیادی از آتش بارهای توپخانههای دشمن را هم به غنیمت گرفت. علیرضا که قبلاً هیچ گونه آموزش توپخانهای ندیده بود، ولی توانست با هوش و استعداد سرشارش و در همان صحنه عملیات، توپهای غنیمتی را علیه دشمن به کار گیرد و با این کار، از اولین بنیانگذاران توپخانهی سپاه به حساب آمد. او در عملیات بیت المقدس هم توانست چند آتش بار از انواع توپخانههای غنیمتی را سازماندهی کند و به کار گیرد.
شهادت در شب تولدش
بعد از ۳۰ ماه حضور مداوم و تأثیرگذار در جبههها در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۶۱ و در جبهه فکه در عملیات والفجر مقدماتی، ترکش خمپاره ۶۰ به قلب و سرش اصابت کرد.
یکی از دوستانش نقل میکرد که علیرضا قبلاً و در جمع محدودی از همرزمانش چگونگی شهادتش را گفته بود: «دشمن دو جای مرا هدف قرار خواهد داد. مغزم را که به اسلام فکر میکند و قلبم را که برای اسلام میتپد.»
دو روز در بیمارستان شریعتی تهران بیهوش بود. پس از این دو روز و هنگام اولین تکبیر اذان مغرب، روح پاک و عاشق او به دیدار حضرت حق شتافت. مقدر بود که روز شهادتش مقدر باشد با شب تولدش؛ اذان صبح یکم اسفند ۳۹ به دنیا بیاید و اذان مغرب ۳۰ بهمن ۶۱ به اعلا علیین بپیوندد.
رهبر انقلاب او را اعتلای اسلام دانست
در تاریخ ۱۳۶۹/۳/۳ فرمانده معظم کل قوا حضرت آیت الله خامنهای طی لوح تقدیری خطاب به خانواده گرامی این سردار سرافراز و در تجلیل از ایشان چنین مرقوم فرمودند:
«..شجاعت و فعالیت وی به کسب فتوحات مهم در صحنه جنگ کمک کرده است و سبب اعتلای کلمه اسلام و پایداری انقلاب و حفظ میهن اسلامی گردیده است...»
برگی از وصیتنامه «شهیدعلیرضا ناهیدی»
«..حال که باید سفر را آغاز کرد، پروردگارا از تو میخواهم که ما را حسینی سازی و از برای گمشدگان، حسین را راهنما سازی.ای مومنین استوار، ایستادگی نمایید که پیروزی نزدیک میباشد و بدانید تنها راه سعادت، پیروی از رهبریت با تدبیر امام میباشد.»
تا آنجا که توان در بدن دارید در جهت اسلام به کار برید
«پدر و مادر و بقیه کسانی که راه شما راه اسلام است و در راه اسلام حرکت میکنید، تقاضای من از شما این است که تا آنجا که توان در بدن دارید در جهت اسلام به کار برید و در این راه از هیچ چیز هراس به دل ندهید که خدا است شکافندهی دریاها و حافظ همه و از شما میخواهم که در حق امام دعا کنید و از خداوند بخواهید که این نعمت الهی را تا انقلاب مهدی (عج) حفظ کند و از شما میخواهم که برای من نیز دعا کرده و از خدا بخواهید مرا نیز با جمع شهدا محشور کند و از شما میخواهم که دعاها را فراموش نکنید، زیرا که دعا وسیلهای است برای تقرب به خدا و مقربین نیز از مخلصین درجه شان بیشتر است؛ و باز انتظار من از شما این است که صبور و ملایم باشید و همچنان که کسی بهترین چیزهای خود را برای عزیزترین کسان خود میخواهد، شما نیز بهترین چیزهای خود را برای خدا بخواهید که البته همه متعلق به خود اوست و بازگشت همه به سوی اوست.»
دل خود را به خدا بسپارید و در مشکلات از او یاری بخواهید
و از شما میخواهم با تمام قوا از اسلام عزیز دفاع کرده و هیچ لحظه از یاری خداوند مأیوس نشوید و هر وقت میخواستید برای من دلتنگ شوید به یاد عزیزترین کسانتان در کربلای حسین (ع) شهید شده اند بیافتید و فراموش نکنید که آنها بزرگترین عزیزان ما بودند و این راه برای آنان عزیز و گرامی بود و اگر خواستید گریه کنید برای این شهیدان راه حقیقت اشک بریزید و با یاد آنها و همچنین به فکر هزاران نوگل اسلام بیفتید که در کربلای ایران شهد شده اند و دل خود را به خدا بسپارید و در مشکلات از او یاری بخواهید. همچنان که من خواهرم را به خدا سپردم و رضای ما، در رضای اوست و اگر خداوند خواست و او بازگشت به او بگویید که او برای من حکم یک هادی را داشت و ثابت کرد که راهرو فاطمه (س) است و به حقیقت شفیع ما در روز جزاست.
لحظهای از امر به معروف و نهی از منکر غافل نشوید
«نکته دیگر به خانواده ام تذکر میدهم و آن این است که لحظهای از امر به معروف و نهی از منکر غافل نشوید و اگر کافر یا انسان ستمگری را امر به معروف و نهی از منکر کردید و باز در منکرات خود پابرجا ماند اگر نور چشمتان هم باشد طردش کنید که میان خدا و او باید یکی را انتخاب کنید.»
انتهای پیام/