گاهی آثار سینمایی و یا تولیدات نمایشخانگی به سمت و سویی میروند که گویی مسابقهای از نمایش خشم و خشونت در بستر فعالیتی آنها جاری است. تولیدکنندگان آثار نمایشی با این توجیه که خشم به نمایش در آمده بخشی از واقعیت جامعه است، آثاری را تولید و عرضه میکنند که لایههایی عجیب از خشم را نمایش میگذارد. حال این مسئله آنجا بحرانی میشود که نمایش این خشم برای سرکوب آن نیست بلکه نمایش رفتاری که برای مخاطبان تا حدودی جذاب است و این نگرش خود به بازتولید خشم اجتماعی منجر خواهد شد. در این گفتگو به سراغ جبار آذین، منتقد سینما، تلویزیون و رسانه رفتهایم تا نگرشهای مختلف به آثار سینمایی با ژانر خشم را موردبحث و بررسی قرار دهیم. مشروح این گفتگو در ادامه آمده است:
گفتگو را با این سوال آغاز کنیم که مفهوم خشونت در سینما چیست و مصادیق آن کدامند؟
آذین: سینما دنیای نمایش است و آدمها و ماجراهای آن هم نمایشیاند. سینما به مانند یک آیینه واقعیت نیست بلکه نمایش واقعیتها و زندگیها است. این غلطی رایج است که گفته میشود هنر و سینما، هر چه عریانتر واقعیتها و حقایق را به تصویر بکشند واقعی و حقیقیتر هستند؛ هنر و تصویر چه روی صحنه و چه بر پرده، صرف نظر از اینکه چه چیز را ارائه میکنند هنر و نمایش اند و لذا تمام فیلمهای جنگی قهرمانانه نوع رامبویی، فانتزیهای کودکانه، پلیسی و جنایی، تخیلی و ضد دینی سرشار از خشونت در کنار فریب و دروغ اند.
در صنعت سینمای کشورهای به اصطلاح پیشرفته به ویژه غربیها هیچ معیار عرفی و اخلاقی برای تولید فیلم وجود ندارد؛ در واقع نمایش و بازنمایی انسان ها، زندگیها و واقعیتها هرچه هنرمندانه و متعهدانهتر باشند مقبول و پذیرفتنیتر هستند، بنابراین تئاتر و سینما عکاس زندگی نیستند که زندگی را در ظروف زیبای هنر به تصویر میکشند؛ سینما و تئاتر همراه با تصاویر صرف یا به زعم برخی مستندها خود زندگی نیستند. افزون بر اینکه عکاسی و مستند سازی هم باید از صافی هنر عبور کنند.
انسان و زندگی و واقعیتها در سه شکل در هنرهای نمایشی و تصویری دیده میشوند؛ سیاه، سفید و خاکستری که نگاه و تلقی و ارائه هنری شکل سوم درست و مقبول و با قوانین الهی و طبیعی سازگار است؛ چرا که همه کس و همه چیز در حال حرکت و تکامل الهی انسانی و طبیعی بوده و مقصد کمال آسایش و آرامش است. با این وصف سیاه و سفید نمایی مطلق دارد، علاوه بر آنکه از واقعیتها هم دور هستند و بیانگر جامعیت آنها نیز نیستند و نگرش صحیح و جامع همان خاکستری است که باید همین نوع نگاه هم در پردازشهای هنری و چیدمانهای مضمونی و محتوایی آثار ادبی و هنری مد نظر هنرمندان قرار گیرد. اما واقعیتهای سینما و هنر در جهان و ایران اینگونه نیست و اغلب آثار هنری یا کلا سیاه هستند یا سفید و موارد خاکستری اندک هستند؛ به عنوان نمونه چنانچه بنا باشد یک اثر اجتماعی در سینما و تلویزیون و یا شبکه خانگی ساخته شود از آنجا که در این آثار شخصیت اصلی «جامعه» است باید تمام رخ جامعه به نمایش درآید نه فقط رخ زیبا یا سیمای زشت آن.
در آثار اجتماعی باید زشت و زیبا، خوب و بد و کامل و ناقص و کژی و راستی به طور شاخص و واضح به شیوه هنرمندانه ارائه گردند از تفریط و افراط در بازنمایی و بازگویی سیاهیها و سفیدیها اجتناب گردد، خشونتها هرچند از منظر ویژگیهای شخصیتی در انسانها و زندگیها و واقعیتها امکان بروز و ظهور دارند لیکن هدف از خلقت انسان و زندگی که باید هدف هنر آفرینیها هم باشد، نباید به تبلیغ و ترویج خشونت متکی باشد و درست آنکه به صورت عارضه و زایده در کنار تصویر درست مهر و مهربانی باید نمایش داده شود.
خشونت در سینما از سه منظر قابل بررسی است؛ تبلیغ خشونت با هدف بهره وری سیاسی، نمایش عریان خشونت با هدف تخریب فرهنگ و مناسبات خانوادگی و اجتماعی و خشونت نمایی برای کاسبی. در سینمای جهان به دلیل سلطه نگاه سیاسی و تجارتی اکثر آثار سینمایی با هدف تبلیغ اهداف سیاسی و کسب درآمد و سود برای گیشه ساخته میشوند، اما در ایران داستان خشونت به گونهی دیگر و کم و بیش متفاوت رقم میخورد. در ایران هرچند هر سه نوع خشونت به معنای ارائه نامهربانیها و سیاهیها و تباهیها مورد استفاده قرار گرفته و میگیرد لیکن فرهنگ ایرانی اسلامی و عرف جامعه، حساسیتهای اعتقادی و ملی نزد مردم و برخی مسئولان مانع سقوط برخی از آثار هنری شده است.
در ایران تولید فیلم و سریال در ژانرهای دفاع مقدسی، پلیسی، اجتماعی و خانوادگی و ورزشی گاه بستر و ظرف سیاه نمایی و خشونت شده است؛ خشونت در شکل و شیوه کلامی و برخوردها و مناسبات در قالب عرضه دیالوگها و کشمکشها میان نیروهای خیر و شر دیده میشوند. بدیهی است که نمیشود و نمیتوان کلمات غیر مودبانه و برخوردهای زشت را مودبانه و زیبا به تصویر کشید و چنین چیزی تمسخر تماشاگر و باورناپذیری آنها را به دنبال دارد با این همه، چون هنر، نمایش هنرمندانه واقعیتها است نه عکاسی و نمایش بدون واسطه آنها، هیچ دلیل و برهان و لزومی در آیینگی عینی زشتیها و بدیها و خشونتها وجود ندارد و باید این موارد را مانند مسائل اخلاقی، معنوی و انسانی به نمایش درآورد به این معنا که نباید صحنههای خشونت و درگیری و قتل و خونریزی را مستقیم نمایش داد بلکه باید آنها را به صورت غیرمستقیم به تصویر درآورد.
به عنوان نمونه اگر قرار است در صحنهای کسی مرتکب قتل شود نمایش سلاح سرد و گرم در دست قاتل کافیست و بدین شکل مخاطب به ماجرا پی خواهد برد و هیچ ضرورت و نیازی به نشان دادن ضربات چاقو و شلیک گلوله و بدن زخمی و مجروح نیست، اما در هر صورت جهان هنر و سینما دنیای نمایش است و باید بتوان همان تصویر را جذاب، هنرمندانه و باور پذیر به نمایش درآورد.
تأثیرات خشونت در آثار سینمایی بر جامعه از نظر اجتماعی و روانی کدامند؟
آذین: سینما و تلویزیون رسانههای اجتماعی محسوب میشوند و مخاطبان آنها قشرهای مختلف اجتماعی هستند و اغلب خانوادهها به صورت خانوادگی به تماشای آثار سینمایی و تلویزیونی مینشینند و گرچه به صورت سوری پای برخی فیلمها و سریالها شرایط سنی تماشاگران قید میشود، ولی در واقعیت، افراد کوچک و بزرگ آنها را تماشا میکنند. با این حال هیچ فرد و خانوادهای برای دیدن غم و اندوه و خشونت پای سریالها و فیلمها نمینشینند و اکثریت با توجه به نابسامانیهای اجتماعی و اقتصادی ترجیح میدهند تماشاگر آثار مفرح و کمدی باشند، اما این نیاز معمولا نادیده گرفته میشود. چون برای سازندگان فیلمهای سطحی خشونت بار که الگوی آنها فیلمهای خارجی مشابه است، فروش مهم است و برای تلویزیونیها پر کردن آنتنها در اولویت است.
این مورد در فیلمهای با خشونت بالای خارجی هم به وفور دیده میشود؛ یعنی پخش آثاری که مروج خشونت هستند به بهانه اینکه بدمنهای فیلم خشونت میکنند و پلیسها جواب آنها را میدهند مقبول نیست و میشود به نحوی از نمایش مستقیم آنها پرهیز کرد.
برخوردهای نامناسب در میان اعضای خانواده بویژه در میان همسران با خشونت همراه است یا رابطه خشونت آمیز والدین و فرزندان در برخی فیلمها با مخاطبان میلیونی نه تنها بدآموزی دارد که با آموزههای دینی و اخلاقی و انسانی هم در تضاد است به همین دلایل خشونت نمایی به صورت افراطی به صورت غیر هنری و غیر هنرمندانه میتواند زمینه ساز انواع تخریبها و آسیبهای اجتماعی و خانوادگی شود به همین دلایل ضرورت تام دارد که هنگام تولید و در زمان پخش آثار سینمایی با ایجاد کارگروه ها، آیین نامهها و قوانین و ظوابط متقن کارشناسی و هنری در بوجود آمدن این تصویر درست مشارکت نظری فعال نمود افزون بر این موارد باید با دستورالعملهای جدی و مشخص و معرفی کردن مخاطبان جایگاه فرهنگی و اجتماعی تولیدات فرهنگی و سینمایی و تلویزیوی را معین و معرفی کرد.
اساساً بازنمایی خشونت در سینما مطلوب است یا خیر!
آذین: نمایش هنرمندانه و کامل و وفادارانه جنبههای مختلف انسانها و زندگیها یک اصل اساسی در تولیدات هنری است و ندیدن و نپرداختن به آنها در سینما و تلویزیون نقص محسوب میشود، اما نکته این است که این پردازشها نباید با ترویج فرهنگ بیگانه همراه باشد بلکه باید هم وزن و هم سوی خوبیها باشند. نمایش هنری خشونت در حد نیاز درام و بیان واقعیتها به دور از کثرات لازم و مطلوب است و نپرداختن به آنها نادیده گرفتن بخشی از واقعیتهای انسانی و اجتماعی است.
بخشی از خشونتی که در سینما نشان داده میشود، برگرفته از واقعیتهای اجتماعی است، بنابراین برای کاهش اصولی خشونت در سینما باید واقعیتهای اجتماعی را تغییر داد؛ برای این امر چه اقدامی صورت پذیرد؟
آذین: فرهنگ سازی و حفظ فرهنگها و سنتهای پسندیدهی قومی و اجتماعی هدف نهایی تمام دستگاههای فرهنگی کشور است و نه فقط هنرمندان بلکه تمام گروههای اجتماعی در ایفای نقش سازنده خود در این مسیر دخالت فعال و سازنده داشته باشند و هر کدام در جایگاهها و پایگاههای اجتماعی خود با یاری هنرمندان در کاستن تلخیها و زشتیها و کج رویها نقش آفرینی کنند به عبارتی همزمان با زدودن کجیهای اجتماعی از جای جای جامعه با مساعدت کارشناسان پزشکان و عالمان و خانوادهها باید در ساخت آثار هنری با تکیه بر امید نور و روشنایی و خیر و خوبی به کاستیها اشاره کرد تا سبب ساز و مرهمی برای جامعه و خانوادهها باشیم.
اگرچه بخشی از نمایش خشونت در سینما نشأت گرفته از واقعیتهای جامعه است، اما خود نیز به ترویج خشونت و بازتولید آن میانجامد؛ چگونه میتوان خشونت را به گونهای نشان داد که موجب ترویج آن نشود؟
آذین: کار هنرمند هنر آفرینی است و هنرمندان راستین قادرند در تولیدات سینمایی و تلویزیونی و شبکه خانگی با گزینش موضوعهای مناسب، داستانهای ملموس، فیلم نامههای قدر و ساختارهای هنرمندانه با رویکردهای مثبت اندیشی و البته نگاههای منتقدانه سازنده به شیوههای جدی و طنز مسایل و واقعیتهای جامعه را منعکس نمایند و از تبدیل شدن به مبلغان و مروجان خشونتهای اجتماعی خانوادگی سیاسی و انسانی بپرهیزند. هنرمندان میتوانند با آثار لطیف و شاعرانه و عاشقانه و انسانی در ادبیات سینما و تلویزیون گواه تواناییها و قابلیتهای آنها در آثار خود باشند.
از منظر اثر شناسی، فیلمهای سینمای ایران که در آنها خشونت بهطور قابلتوجه نشان دادهشده را چه طور میتوان دستهبندی کرد؟
آذین: تنها راه پرداختن به بدیها، تلخیها، سیاهیها و خشونتها در حد و اندازهای که باعث آزار و ناآرامی مخاطب نشود نمایش غیرمستقیم، هنرمندانه و نمایشی این نوع صحنهها و بهره گیری از دیالوگهای سنجیده و پر محتوا و محترمانه است. در برخی آثار فحش، اهانت و بی حرمتی با دیالوگهای انسانی اشتباه گرفته شده است درحالیکه میتوان گنگترین مفاهیم در محدوده خشونت را با ادبیات مناسب بیان کرد و در نظر داشت که اثر هنری به زبان فرهنگ و برای مردم ساخته میشود.
آیا برای نمایش خشونت در سینما چارچوبهای مشخص و ردهبندیهایی تدوینشده است یا خیر؟ درصورتیکه ردهبندیهایی تدوینشده، تا چه اندازه کارآمد بودهاند؟
آذین: فیلمهای پلیسی دفاع مقدسی اجتماعی و سیاسی به علت ذات داستانها و درگیریها و کشمکشهای دراماتیک نیازمند تصویر سازی از فرمهای منفی با لحاظ مولفهها و خصوصیتهای آدمها و عملکردها هستند و سینمای ایران از این نیاز مستثنا نیست و بیشتر در بطن و حاشیهی تولیدات یاد شده خشونت به چشم میخورد. گرچه در مواردی هم فیلمهای خانوادگی خشونت به شکلهای همسر و کودک آزاری به نمایش درآمده، ولی همگی نشان داده اند کمتر از واقعیتها و ظرایف هنری برای ارائه افراد و اعمال و صحنههای خشن به صورت غیر مستقیم سوال کردهاند. گاه در یک فیلم نشان دادن صحنهای از قبرستان بعد از آغاز درگیری فردی یا گروهی به روشنی همه چیز را به مخاطب نشان میدهد و هیچ نیازی به نشان دادن صحنههای پر از خشونت و درگیری و قتل عام نیست متاسفانه این نقص در برخی از بهترین سریالهای تاریخی اجتماعی تلویزیون هم دیده میشود. نمایش عریان خشونت، هنر نیست بلکه نشانه ناتوانی در استفاده از شیوههای نمادین هنر برای ارائه چنین صحنههایی است.
معیارهای اخلاقی و قانونی برای حد و حدود نمایش خشونت در سینما کدامند؟
آذین: از آنجا که خود سینما قانونمند نیست و صرفا برای تولید آثار سینمایی از یکسری آیین نامههای داخلی و اعمال سلیقههای شخصی و گروهی استفاده میشود، ضوابط قانونمند، شفاف و بی ریا و راهبردی در این خصوص وجود ندارد و آنچه هم براساس عرف و سنت و اعتقادات دینی و ملی گاه مانع تولیدات افراطی و سخیف در این راستا میشوند، نمودهای قانونمند ندارند.
در تلویزیون هم در واقع سلیقههای مدیران و رعایت کم و بیش نظرات و باورهای اجتماعی، مانع تولیدات خشونت بار میشود گرچه رده بندیهایی هم در سینما و هم در تلویزیون وجود دارد که نشان میدهد آثار خاص، مخاطبان خاص دارند، ولی وقتی خود سینما قانون ندارد و مجریان توانمند و قانون شناس در آن نظارت ندارند و گروهی از تولیدات عمدتا فقط به گیشه نظر دارند، تعیین رده بندی ناقص کنونی هم کارساز نیست. سینما و تلویزیون از نظر اعتقادی و فرهنگی و اجتماعی و مدیریتی نیازمند بازنگری اند.
مرز میان نمایش خشونت و خشونت زدگی فیلم کجاست؟
آذین: خشونت در حد معقول و نیاز قصه و ساختار هنری و غافل نبودن از زشتیهای واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی و اجتماع و به شرط کمرنگ و محو نشدن خوبیها و نیکیها لازم و مفید است، اما این با خشونت زدگی و ترویج خشونت با هدف سوداگری و تخریب فرهنگی و اجتماعی متفاوت است.
با آنکه تعدادی از آثار سینمایی و تلویزیونی و شبکه خانگی ایرانی هم به تاسی از آثار خارجی دچار لغزش در نمایش خشونت بی بندوبار شده اند با اینهمه به دلیل باورهای دینی مردم و آیینها و سنتهای ایرانی و اسلامی این نوع تولیدات نتوانسته و نمیتوانند تداوم یافته و به صورت گسترده ساخته شوند. فیلمهای خشونت گرای ایرانی در مقایسه با فیلمهای مخرب و خشونت بار خارجی بسیار اندک اند که این تعداد اندک هم اگر هنرمندانه ساخته شوند قابل اصلاح اند.
جامعه ایران از نظر میزان خشونت چه وضعیتی دارد و خشونتی که در سینما نشان داده میشود علاوه بر تأثیرپذیری از واقعیتهای اجتماعی، چه انگیزههای دیگری میتواند داشته باشد؟
آذین: امروزه برخی واقعیتهای تلخ و شیرین و گرفتاریها و خلافها بر آرامش و آسایش مردم سایه گسترده و اوضاع نچندان مطلوبی ساخته که خوشایند کسی نیست. بدیهی است که هنر سینما و سیما هم در ارائه تصاویر مرتبط با واقعیتها از این وقایع متاثر باشد و آنها را به تصویر بکشد، اما همانطور که اشاره کردم واقعیت گرایی باید به صورت نمایشی باشد نه عریان نمایی بدآموز و تخریب گر؛ واقع گرایی در تمام تولیدات هنری تنها انگیزه سازندگان آنها نیستند و برخی به سهو یا به عمد و به هدف تخریب فرهنگ و سودا گری در گیشه به این مهم میپردازند که خواسته یا ناخواسته عمله تهاجم فرهنگی بیگانگان به حساب میآیند.
سینمای ایران در دهههای مختلف از نظر نمایش خشونت چه وضعیتی داشته و چه تغییر و تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟
آذین: با توجه به تولید انواع فیلم به خصوص فیلمهای اجتماعی دفاع مقدسی کمدی دینی پلیسی از دهه ۶۰ پر رنگی مضامین و محتواهای معناگرا و غلظت معنوی آثار خوب و متوسط و سطحی و شعاری قابل مشاهده بود. با ورود به دهههای بعد و تغییرات اجتماعی اقتصادی و سیاسی به مرور از دامنه محتوایی فیلمها کاسته شد و موضوعهای سیاسی اجتماعی و انتقادی با ترسیم و تصویر بخشهای تلخ و سیاه خشونت آمیز جای آنها را گرفت و سمت و سوی بسیاری از فیلمهای سینما گرایش به گیشه را به دنبال داشت. این روند در دورههای مختلف با فراز و فرود روبه رو بود و با تغییر دولتها دچار تغییر میشد تا اکنون که توجه ویژه به فیلمهای دینی و مذهبی و معنوی شعار روز مسئولان سینما شده است با این حال به دلیل دور شدن از مولفههای هنری و هنرنمایی همچنان خشونت به موازات تلخی و سیاه نمایی در تولیدات سینمایی به چشم میخورد.
آثاری که در سینمای خانگی نمایش داده میشوند از نظر نمایش خشونت چه وضعیتی دارند و آیا میان آنها و آثار سینمایی از نظر پروتکلها و ردهبندیها تفاوتهایی وجود دارد یا خیر؟
آذین: شبکه خانگی سرگذشتی جالب وجذاب ندارد و مدتها عامل کشمکش بین سینماییها و تلویزیونیها بود تا آنکه قدرت رسانه ملی و سینما چربید و این شبکه را به شبکههای خود افزود. اوضاع مدیریتی و نظارتی و تولیدات این شبکه آن هنگام که در اختیار وزارت ارشاد بود و اکنون که زیر مجموعه صدا و سیما است مطلوب نبوده و نیست؛ با توجه به پول هنگفت جاری در این شبکه گروهی از تلویزیونیهای سابق با پشتوانه ساخت چندین سریال برای تلویزیون و سینما گران به علت تعطیل تولید در سینما به این بازار وارد شده و آنچه را به راحتی نمیتوانند با توجه به اعمال نظرهای سینما و تلویزیون بسازند در شبکه خانگی میسازند.
اگر سینما و سیما به علت قدمت حضور اجتماعی با ممانعتهای عرفی و اجتماعی روبه رو هستند، ولی این موضوع در شبکه خانگی چندان جدی نیست و تولیدات متوسط و سطحی و کپی شده از روی تولیدات ماهوارهای و ترویج خشونت در آنها بیداد میکند. برخی که هنوز هم معنای سینمای اجتماعی را به درستی نمیدانند به تصور اینکه میخواهند فقر و گرفتاری و بی فرهنگی قشرهایی از جامعه را نمایش دهند به ترویج سیاه نمایی و خشونت گرایی و برخوردهای نامناسب خانوادگی و اجتماعی میپردازند. اوضاع شبکههای خانگی گرچه به عنوان مالی خوب است، اما از نظر فرهنگی از بقیه خرابتر است.
/انتهای پیام/