خواهر شهیدِ قرآنی حسن کوهستانی در گفتوگو با خبرنگار تهران پرس از خاطرات این شهید بزرگوار گفت: از اول ابتدایی شاگرد قرآن برادرم بودم، وی زمان طاغوت در منزل کلاس قرآن برگزار میکرد و برای جذب شاگرد آگهی آموزش قرآن را با دست مینوشت و به در، دیوار و تیرهای چراغ برق میزد. شاگردانش به قدری زیاد بود که در اتاق 12 متری کلاس قرآن جا نمیشدند، درها را باز میکردیم که در حیاط بنشینند و از آموزشها استفاده کنند.
وی ادامه داد: بعد از مدتی برای آقایان فامیل، جلسه قرآنی گذاشت و تاکید میکرد اگر ساواک یا فرد غریبه ای وارد خانه شد و من صحبتم را قطع کردم و دوباره شروع به درس دادن کردم همهمه نکنید و با آرامش به آموزش قرآن توجه کنید.
خواهر شهید کوهستانی تصریح کرد: بعد از فوت پدرم در سن هفت سالگیم، برادرم بزرگترین تکیه گاه و حامی من بود و با وجود او نبودن پدر رو حس نمیکردم. قبل از انقلاب جلسات قرآنی برای خانمها وجود نداشت و برادرم به درخواستم مرا با پوشش چادر به جلسات قرآنی آقایان میبرد، روزی مادرم گفت: درست نیست خواهرت را به کلاس آقایان میبری. حسن گفت: چه ایرادی دارد چادرش را سر کرده و در گوشهای از کلاس نشسته و از آموزشها استفاده میکند. برای او قرآنی شدنم بسیار مهم بود.
وی اظهار داشت: بسیار صله رحم میکرد، در وصیت نامهاش هم تاکید داشت مهربان باشید و با مهربانی رفتار کنید و هرکاری میکنید برای رضای خدا باشد با خواندن وصیت نامهاش میتوان متوجه شد وی اشراف کاملی به معانی قرآن داشت.
کبری کوهستانی افزود: وقتی انقلاب شد علاوه بر آقایان فامیل برای خانمهای فامیل و مردم محل در مسجد کلاس های آموزش قرآن گذاشت. زندگی و رفتار برادرم قرآنی بود و قرآن را سرلوحه زندگی خود کرده بود.
انتهای پیام/خ