یادداشت؛

دلایل غیبت ایران در نشست شرم‌الشیخ

مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه تهران بزرگ نوشت: جمهوری اسلامی ایران به دعوت آمریکا برای حضور در نشست شرم‌الشیخ پاسخ منفی داد؛ حضور ایران در چنین صحنه‌ای، مشروعیت‌بخشی به روایتی بود که مقاومت را مقصر و اشغالگر را مظلوم نشان می‌دهد.

حجت‌الاسلام ابوالقاسم علیزاده، مسئول نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه تهران بزرگ در یادداشتی با عنوان «منطق غیبت» نوشت: جمهوری اسلامی ایران به دعوت آمریکا برای حضور در نشست شرم‌الشیخ پاسخ منفی داد؛ تصمیمی که برخی آن را از دست‌رفتن فرصت دیپلماسی دانستند، اما واقعیت، منطق روشن‌تری را آشکار می‌کند.

در روزگاری که سیاست جهانی با تصویر، رسانه و افکار عمومی معنا می‌یابد، هر حضور و غیبت، حامل پیامی است. جمهوری اسلامی ایران با نرفتن به شرم‌الشیخ، پیامی صریح فرستاد؛ پیامی که نه از خشم، بلکه از آگاهی بر می‌خیزد.

شرم‌الشیخ، صحنه‌ای طراحی‌شده برای تطهیر چهره‌ای بود که سال‌ها در کنار رژیم صهیونیستی ایستاد و اکنون زیر فشار ملت‌ها می‌خواهد خود را ناجی صلح نشان دهد. همان مردی که روزی با افتخار از انتقال سفارت آمریکا به قدس گفت، امروز در نقش میانجی ظاهر شده است. ایران چرا باید در نمایشی شرکت کند که کارگردان آن، عامل فاجعه است؟

نخستین دلیل غیبت ایران، حفظ منطق رسانه‌ای و استقلال تصویری است. جهان امروز بیش از هر زمان، در بند تصویرسازی‌های سیاسی است. آمریکا با مهارت، روایت می‌سازد و حقیقت را به حاشیه می‌برد. حضور ایران در چنین صحنه‌ای، مشروعیت‌بخشی به روایتی بود که مقاومت را مقصر و اشغالگر را مظلوم نشان می‌دهد. این سکوتِ حساب‌شده ایران، در واقع فریادی بود علیه تحریف حقیقت.

دومین دلیل، تحریف آشکار مفهوم صلح است. آتش‌بس اخیر نه از اراده واشنگتن، بلکه از مقاومت مردم غزه برخاست. آمریکا و متحدانش، هنگامی از صلح سخن گفتند که افکار عمومی جهان، جنایات صهیونیست‌ها را دیگر تحمل نکرد. ترامپ و همراهانش ناگزیر شدند عقب‌نشینی کنند و اکنون همان عقب‌نشینی را به‌عنوان ابتکار سیاسی خود معرفی می‌کنند. اگر ایران در شرم‌الشیخ حاضر می‌شد، یعنی تأیید این وارونگی بزرگ؛ یعنی سکوت در برابر مصادره حقیقت.

سوم، تناقض رفتار غرب با ایران است. از یک سو، کاخ سفید تحریم‌های جدید علیه تهران اعمال می‌کند و از سوی دیگر، دعوت‌نامه می‌فرستد. این رفتار دوگانه، بیش از آن‌که نشانه احترام باشد، نشانه نیاز است. آمریکا می‌داند بدون ایران هیچ معادله امنیتی در منطقه پایدار نمی‌ماند و هیچ طرح صلحی مشروعیت نمی‌یابد. بنابراین تلاش می‌کند از حضور تهران برای تزئین میز خود استفاده کند. نرفتن ایران، یعنی نپیوستن به بازی‌ای که قواعدش از پیش نوشته شده است.

چهارمین نکته، منطق حضور و صدا در جهان رسانه‌ای امروز است. فریاد در صحنه‌ای که میکروفن در دست دشمن است، شنیده نمی‌شود. حضور ایران در نشست‌هایی از جنس شرم‌الشیخ، فرصتی برای گفت‌وگو نیست، بلکه دامی برای تحریف است. تجربه نشان داده هر سخن انقلابی در چنین نشست‌هایی یا حذف می‌شود، یا وارونه منتشر می‌گردد. اما وقتی ایران نمی‌رود، همان غیبت به تیتر اول رسانه‌ها تبدیل می‌شود؛ سکوتی که معنا دارد و مخاطب خود را پیدا می‌کند.

پنجم، جمهوری اسلامی همواره حامی صلح واقعی بوده است؛ صلحی که از عدالت می‌گذرد نه از حقیقت. صلحی که مقاومت فلسطین ترسیم کرده است: خروج کامل رژیم اشغالگر از غزه، توقف بمباران‌ها، آزادی اسرا و پایان محاصره. در مقابل، صلحی که آمریکا و متحدانش عرضه می‌کنند، پوششی برای ادامه اشغالگری است. در شرم‌الشیخ، قرار بود اشغالگر به قهرمان تبدیل شود و مقاومت متهم گردد. ایران با نرفتن، این نقشه را برهم زد.

در نهایت، منطق جمهوری اسلامی در این تصمیم را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: هر حضوری که به تحریف حقیقت بینجامد، غیبت عاقلانه است. سیاست ایران نه انزواست و نه قهر؛ بلکه هوشمندی در انتخاب میدان. شرم‌الشیخ میدان دشمن بود، نه گفت‌وگو.

حضور در چنین نمایش‌هایی، فریادها را خاموش و واقعیت را وارونه می‌کند. اما نرفتن، یعنی ایستادن بر سر حقیقت. همان منطقی که انقلاب اسلامی از آغاز تا امروز بر آن استوار بوده است: مقاومت، نه انفعال؛ عقلانیت، نه احساس؛ و صلحی که از دل عدالت می‌جوشد، نه از ترس فشار قدرت‌ها.


این منطق، منطق سکوت نیست؛ منطق روشنگری است. ایران با نرفتن به شرم‌الشیخ، نشان داد هنوز تنها صدایی است که در میان غوغای دیپلماسی دروغین، حقیقت صلح را فریاد می‌زند.

کد خبر: ۸۱۴۹۵
۲۶ مهر ۱۴۰۴ - ۰۰:۰۱
save
email
اشتراک گذاری :
ارسال نظر
captcha