به گزارش تهران پرس، دکترعلیاکبرمحمدزاده در یادداشت ارسالی به پایگاه خبری تحلیلی تهران پرس نوشت: این موضعگیری، از جهات متعدد، نهتنها پرسشبرانگیز بلکه تعجبآور است. نخست آنکه بر اساس اسناد متعدد، این رژیم رژیم صهیونیستی بود که سلسلهحملات تجاوزکارانهای را آغاز کرد: از ترور فرماندهان مقاومت در خاک لبنان و سوریه گرفته تا بمباران زیرساختهای غیرنظامی. بر اساس ماده ۲ بند ۴ منشور ملل متحد، هرگونه تهدید یا توسل به زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی یک کشور ممنوع است. همچنین طبق ماده ۵۱ همان منشور، کشورها حق دارند در صورت وقوع حمله مسلحانه، به دفاع مشروع از خود یا همپیمانانشان دست زنند.
در این چارچوب، روشن است که آغازگر تنشها، رژیم اشغالگر رژیم صهیونیستی بوده و واکنشها از سوی ایران، ذیل دفاع مشروع قابل تحلیل است. بهعلاوه، بر اساس اصول شناختهشده حقوق بینالملل بشردوستانه، از جمله کنوانسیون چهارم ژنو (۱۹۴۹) و پروتکلهای الحاقی آن، حمله به اهداف غیرنظامی و کشتار جمعی در مناطق اشغالی، جنایت جنگی محسوب میشود.
اما در میانه این واقعیتهای آشکار، جای تعجب است که وزیر کشور آلمان، نه جنایات جنگی صهیونیستها را محکوم میکند و نه یادآور فجایع انسانی در غزه یا لبنان میشود؛ بلکه بهسان “دایهای مهربانتر از مادر”، از رژیم صهیونیستی حمایت میکند و با اشاره به خطر ایران، تلاش میکند افکار عمومی را از ریشه بحران منحرف سازد.
این مواضع اگرچه ظاهراً عجیب، اما از منظر تاریخ سیاسی و روانشناسی جمعی آلمان قابل درک است. کشوری که با سابقه سیاه کشتار میلیونها یهودی، سالهاست برای تطهیر تصویر تاریخی خود، در برابر رژیم صهیونیستی به زانو درآمده و سالانه میلیاردها یورو کمک بلاعوض، تجهیزات نظامی و حمایت سیاسی در اختیار این رژیم قرار میدهد. اما آنچه در این میان فراموش میشود، جنایتهای دیگر آلمان است: نقش آشکار این کشور در تجهیز رژیم صدام به سلاحهای شیمیایی در جریان جنگ تحمیلی علیه ایران؛ جنگی که در آن، شهروندان بیگناه در سردشت، حلبچه و مناطق مرزی با بمبهای شیمیایی – ساخت آلمان – قربانی شدند. آیا برای آن فجایع، وزیری در بن و برلین اشک ریخت؟ بیانیهای صادر شد؟ شرمساریای در کار بود؟
اکنون این دولت، بهجای آنکه بر اصول حقوق بینالملل تأکید کند و عامل واقعی جنگافروزی را محکوم کند، ترجیح میدهد در کنار متجاوز قرار گیرد و با بازی رسانهای، ایران را که خود قربانی تروریسم دولتی، تحریمهای یکجانبه و جنگهای نیابتی است، تهدید نشان دهد.
ما بهعنوان حقوقدانان و آگاهان به مناسبات بینالملل، از این سیاستهای دوگانه غرب متعجب نیستیم. اما آنچه تعجبآور است، بیپروایی و گستاخی در قلب و دگرگون نمودن واقعیتهاست. گویی اگر رژیم صهیونیستی جنایت کند، توجیه دارد؛ اما اگر ایران در مقابل حمله، از خاک و ملت خود دفاع کند، باید محکوم شود. اگر ایران سلاح هستهای نداشته باشد، «خوشبختانه» است، اما اگر رژیم صهیونیستی بیش از ۹۰ کلاهک اتمی داشته باشد، «نگرانکننده» نیست!
در پایان، انتظار میرود کشوری، چون آلمان، که مدعی پایبندی به ارزشهای حقوق بشر و عدالت جهانی است، پیش از صدور هر بیانیه یا نشاندادن هر تأثری، نگاهی به کارنامه تاریخی خود بیندازد. دفاع از مظلوم، نه گزینشی و نه فریبکارانه، بلکه باید جهانی و برابر باشد.