دکترعلیاکبر محمدزاده دریادداشت ارسالی به تهران پرس نوشت: شهید آیتالله رئیسی را نمیتوان تنها در قالب یک شخصیت سیاسی یا مدیر اجرایی تحلیل کرد؛ او نماد یک مکتب فکری و اخلاقی بود. شخصیتی که تلفیق نهادینهای از ایمان، اخلاص، عدالتخواهی و سادهزیستی را در درون خود پرورش داده بود.
تواضع و بیتکلفی: علیرغم جایگاه بالای قضایی و سپس ریاستجمهوری، همواره با سادهترین لباسها و کمترین تشریفات در محافل حاضر میشد. خودش را خادم مردم میدانست، نه حاکم بر آنها.
مردمداری و ارتباط بیواسطه: چه در سفرهای استانی، چه در جلسات مردمی و چه در مواجهه با اقشار محروم، همواره از پشت میزها فاصله میگرفت و در دل مردم قرار میگرفت.
روحیه انقلابی و ولایتمدار: وفاداری کامل به خط امام و رهبری، از شاخصترین وجوه شخصیتی وی بود. از ابتدای انقلاب تا لحظه شهادت، مسیرش انحراف نداشت.
اخلاق شخصی: آرامش در گفتار، وقار در رفتار و سکوت معنادار در مواقع فتنه و التهاب، بخشی از سلوک شخصی او بود که بسیاری از دوستان و دشمنانش نیز به آن اذعان داشتند.
بینش عمیق دینی: آموخته مکتب آیتالله مصباح یزدی، شاگرد مبرز حوزه علمیه مشهد، و مأنوس با مفاهیم توحید، عدالت و عبودیت بود. همین بینش الهی، مبنای همه تصمیمات او را شکل میداد.
شهید رئیسی مدیری بود که الگوی مدیریتش را از مکتب شهید بهشتی، شهید رجایی و رهبر معظم انقلاب گرفته بود. در هر جایگاهی که قرار گرفت، اثربخشی، شفافیت و پاسخگویی را سرلوحه کار خود قرار داد.
در قوه قضائیه
اجرای طرح تحول قضایی با هدف تسریع در روند دادرسی، جلوگیری از اطاله دادرسی و مبارزه جدی با فساد.
راهاندازی سامانههای شفافسازی مانند سامانه ثبت اموال مسئولان.
برخورد قاطع با مفسدان اقتصادی در هر جایگاه و سطحی بدون ملاحظات جناحی.
توجه به کرامت انسانی ارباب رجوع و رعایت حقوق شهروندی.
در ریاست جمهوری
مدیریت کشور در دوران تحریم، بحران انرژی، فشارهای خارجی و نوسانات اقتصادی.
حضور میدانی در بیش از ۳۰ استان در کمتر از ۲ سال و پیگیری مصوبات استانی.
تقویت روابط راهبردی با محور مقاومت، کشورهای همسایه و قدرتهای شرقی در سیاست خارجی.
اولویتبخشی به تولید داخل، دانشبنیانها، و محرومیتزدایی.
تلاش برای اصلاح ساختارهای ناکارآمد اقتصادی با وجود مخالفت برخی جریانهای ذینفوذ.
ویژگیهای مدیریتی شخصی:
انضباط در کار، حضور بهموقع، دقت در بررسی پروندهها و اجتناب از تصمیمگیری عجولانه.
شجاعت در تصمیمگیری، حتی در مواجهه با بحرانها یا مخالفتها.
مشورتپذیری در عین استقلال رأی.
اولویت منافع مردم بر مصالح شخصی یا جناحی.
تشییع پیکر شهید رئیسی به یک رویداد اجتماعی و ملی تبدیل شد؛ چیزی فراتر از یک مراسم رسمی. میلیونها نفر در شهرهای مختلف کشور، فارغ از خطکشیهای سیاسی، برای بدرقهاش آمدند؛ چرا که باور داشتند خادمی صادق، مظلوم و پرتلاش را از دست دادهاند.
حضور تاریخی مردم: از تبریز تا تهران، از مشهد تا قم، از زاهدان تا شیراز، حضور میلیونی مردم نمایانگر این بود که شهید رئیسی در دل ملت ایران جای گرفته بود.
پیام وحدت: مراسم تشییع به صحنهای برای همگرایی ملی و وحدت اجتماعی بدل شد. دشمنان را غافلگیر کرد و دوستان را امیدوار ساخت.
پیوند عاطفی با مردم: اشکهای مردمی، دعاها و دلنوشتهها نشان داد که رئیسی بیش از آنکه رئیسجمهور باشد، عزیز ملت شده بود.
شهادت در مسیر خدمت: آخرین سفر استانی شهید رئیسی، مانند تمام سفرهایش، برای خدمت بود. سفر به آذربایجان شرقی، بازگشت از مرز دو کشور مسلمان و سقوط بالگرد در حال خدمت، نماد یک پایان عاشقانه برای یک زندگی جهادی بود.
شهید رئیسی، نه یک سیاستمدار عادی، که نماینده یک نسل از مسئولان انقلابی بود که تلاش داشتند ایده عدالت اسلامی، مردمسالاری دینی و خدمت بیمنت را در مقام عمل پیاده کنند. فقدان او، ضایعهای سنگین برای ملت ایران است؛ اما راه و مکتبش میتواند الهامبخش نسل آینده مسئولان و مدیران کشور باشد.
انتهای خبر/