حجتالاسلام ابوالقاسم علیزاده در یادداشت ارسالی به پایگاه خبری تحلیلی «تهران پرس» نوشت: زن موجودی است ظریف و پرعاطفه و ریحانهی حیات. کانون محوری عشق و محبت و قلب تپندهی زندگی. سمبل ایثار و گذشت و صبر و حتی روح معنوی خانه و خانواده اما متأسفانه در همیشه زمان توقع و انتظار از او، خارج از حد انصاف بوده است.
گذشته از اینکه در برخی فرهنگها و قومیتها فراتر از امور نرمافزاری، از زن در امور سختافزاری زندگی نیز کار کشیده میشود. در بسیاری از مسئولیتها و بلکه چالشهای زندگی، باز این زن هست که باید مثل همیشه پاسخگو باشد! (گویا دیواری کوتاهتر از زن پیدا نمیشود!)
یکی از آن عرصهها، مسئله مهم عفاف و حجاب است که باز زنان بیحجاب و یا بدحجاب هستند که آماج شماتتها، انتقادها و سرزنشها و یا نصیحت، موعظه و ارشاد قرار میگیرند. این درحالی است که زن بالفطره و بهصورت طبیعی، اصلیترین نیاز و بلکه مطالبهاش، داشتن تکیهگاه و سایهای مطمئن از ناحیهی مردی وظیفهشناس و عاشق زن و زندگی و خانواده است.
اگر زن در جامعه دچار آفت لجبازی، عجب و خودپسندی، کمبود و خودتحقیری و یا هرگونه انحراف و کج خلقی و آسیب اجتماعی میشود؛ علت و آبشخور اصلی آن را نباید در خود او جستجو کرد. اگرچه دریده شدن پردههای حیا و یا شکسته شدن وقار و شخصیت او نیز بسیاری از زمینههای ظلم و سوءاستفاده و یا طمعورزی و دست درازی به دامان پاک و پرمهرش را فراهم میسازد. اما با کمی درنگ، بهخوبی میتوان فهمید که نباید وی را تمام علت دید. زیرا که اصلیترین عامل در خارج از ارادهی اوست که بیشتر منبعث از مردان نامرد و بوالهوس و فاسد از طرفی و غیرتهای بر باد رفتهی طیف دیگری از مردان است که نشان از سستی تکیهگاه دارد و ناامیدی از سایهی بر سر و آیندهای روشن ...
قرآن صریح و روشن به این مهم پرداخته است: ﴿ الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ اموالهم...﴾ [نساء:34] ﴿مردان سرپرست زنانند به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و [نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج میکنند پس زنان درستکار فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [برای آنان] حفظ کرده، اسرار [شوهران خود] را حفظ میکنند و زنانی را که از نافرمانی آنان بیم دارید [نخست] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاهها از ایشان دوری کنید و [اگر تأثیر نکرد] آنان را ترک کنید پس اگر شما را اطاعت کردند [دیگر] بر آنها هیچ راهی [برای سرزنش] مجویید که خدا والای بزرگ است﴾
آیه به چند مطلب درباره سرپرستی و مدیریت در خانواده (قوامیت مردان بر زنان) و تکیه گاه و منشأ امید بودن و تأمینکننده هزینههای زندگی توسط آنان و نیز وظایف متقابل همسران و راهکارهای حفظ خانواده از فروپاشی در صورت نشوز زنان پرداخته است.
بسیاری از متفکران و مفسران چون شأن مرد را شأن مدیریت خانواده دانستهاند، از مفهوم قوّامون تحت عناوینی چون سرپرستی و ولایت، سلطه و حاکمیت مرد بر زن یاد کردهاند.
برخی از مفسران قوامیت را به مفهوم قیام به امر، مراقبت، تکفل امور زنان و کارگزاری و تکیه گاه بودن دانستهاند.
برخی دیگر از مفسران با تلفیق دو دیدگاه (ریاست و کارگزاری) بر این باورند که قوامیت فقط سرپرستی به معنی امر و نهی نیست؛ بلکه اعتنا به شأن زنان و رسیدگی به امورشان نیز هست.
در این راستا، وظایف متقابل همسران از نکتههای قابل توجهای است که در بخش دیگری از آیه ۳۴ سوره نساء، خداوند به وظایفی که زن و شوهر نسبت به همدیگر دارند پرداخته است. مفسران منظور از این فراز آیه «وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ» را، تعهد شوهر نسبت به تامین هزینههای زندگی آبرومندانه از جمله پرداخت نفقه زن و فرزندان و مهریه زنان و همچنین حراست از کیان خانواده دانستهاند. بدیهی است با این ملاحظه زنان از دغدغه کار و زحمات طاقت فرسای بیرون خانه در امان خواهند بود.
در مقابل تعهداتی که شوهر نسبت به دیگر اعضای خانواده دارد، خداوند از زن نیز خواسته است خاضع، سازگار و متعهد در برابر نظام خانواده باشد و با اطاعت از شوهر خود و حفظ ناموس و اموال شوهر نه تنها در زمان حضور بلکه در غیاب او و حفظ شأن و احترام شوهر، وظیفه همسری خود را بجا آورد و مرتکب خیانت نشود.
در بخش انتهایی آیه نیز چگونگی برخورد با زنان ناشزه (زنانی که وظایف همسری خود را بجا نمیآورند) مطرح شده است.
در مجموع این نقش مرد هست که نقش اساسی و کلیدی در اداره امور خانواده است و هرچه مرد مدیریتش نافذتر و منطقیتر و سازنده باشد زن و دیگر اعضا، در عهده داری امور نرمافزاری مانند نهادینه کردن محبت و عشق و احترام در محیط منزل و توجه به اساسیترین نیاز خانواده که امر تربیت در ابعاد مختلف می باشد؛ توفیقات فراوانی بدست خواهند آورد.
در نتیجه؛ از کسی مخفی نیست که آب از سرچشمه گاهی گل آلود می شود، اینجاست که اگر نقش مرد کم رنگ و تکیهگاه بودنش برای زن سست و بیمایه و ناامید کننده بشود؛ در اینصورت است که زن نیز دچار تزلزل و آسیب و در نهایت مورد طمع و در سراشیبی تباهی قرار خواهد گرفت.!