حجتالاسلام ابوالقاسم علیزاده در یادداشت ارسالی به پایگاه خبری تحلیلی «تهران پرس» نوشت: دو دیدگاه در خصوص مساجد و بلکه نهادهای دینی مانند حوزههای علمیه هست و آن اینکه:
۱- نهاد دین بهویژه مسجد باید مستقل از دولتها و مردم پایه باشند. بدین معنی که بهلحاظ مدیریت و ساز وکارهای اجرایی، اراده مردمی است که مساجد را شکل داده و مدیریت مینماید و از آنجا که بسیاری از مساجد وقفی هستند لذا ملاحظه نیت واقف نیز در اداره آن باید لحاظ گردیده و در این صورت است که انتظار شبکهای عمل کردن مساجد با وجود تفاوتها در نوع سلایق واقفین، انتظار درستی نخواهد بود. اصلیترین دلیل صاحبان این دیدگاه اینستکه دولتها معمولا رفتنی و یا دست خوش تغییرات هستند. در حالی که امر دین و نهادهای وابسته به آن بهویژه مسجد، جاودانه و ماندگار و از دستخوش تغییرات به تبع دولتها؛ باید بهدور بمانند. از زاویه این دیدگاه، دولتها نباید دخالتی در ادراه مساجد داشته باشند و مساجد نیز نباید انتظار کمک و مساعدتی از دولت ها...!
۲- نظریه تفاوت قبل و بعد از دوران مکنت و استقرار حکمرانی اسلامی است، بهویژه آنجا که بهمانند انقلاب اسلامی، سرچشمه تحولات سیاسی و حذف قدرت پوشالی طاغوت و استقرار دولت اسلامی، نهادهای دین همچون فیضیه و مسجد بودهاند و چه بسا استمرار آن نیز به حفظ هویت فرهنگ دینی و مسجدی وابسته میباشد. در دوران مکنت که طبق صریح کلام وحی: «الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»؛ همانان که اگر آنان را در زمین قدرت و تمکّن دهیم، نماز را برپا میدارند، و زکات میپردازند و مردم را به کارهای پسندیده وا میدارند و از کارهای زشت بازمی دارند و عاقبت همه کارها فقط در اختیار خداست.(حج ۴۱)
توقع اینست که بین نهادهای دینی و نهادهای دولتی نوعی ارتباط و همپوشانی و همگرایی وجود داشته باشد. البته در این نوع نگاه نیز ممکن است با حفظ استقلال نهادهای دین و هویت مردم پایهای آن، در دامن نهاد دین، ارتباط و صیانت از دولتها را به گونهای تعریف کرد که اصالت به دین و آرمانهای آن داده بشود و در ذیل آن، سیاست (قدرت و بیت المال) بهعنوان مولود فیضیه و مسجد، جریان پیدا کند.
در این نوع نگاه، هم دولتها باید ملتزم به دین بوده و دینی عمل کنند و هم نهادهای دینی نیز از نهایت حمایت و پشتیبانی دولتها دریغ ننمایند و در مقابل نیز این کانونهای قدرت و ثروت (بیت المال) هستند که باید عزتمندانه نهادهای دین، بهویژه حوزههای علمیه و مساجد را با اولویت، مورد حمایت و پشتیبانی قرار بدهند.
چیزی که متأسفانه در حال حاضر ملموس نیست و اگر حمایتی هم صورت میپذیرد موردی و با هزاران منت و اما و اگر همراه میباشد.
نگارنده ضمن تأکید بر دیدگاه دوم، اعتقاد دارد تا دیوارهای بین نهادهای دولتی و حاکمیتی و نهادهای دین بهویژه مساجد برداشته نشود و عزتمندانه حق حوزههای علمیه و مساجد از دولتها استیفا نگردد و تار و پود قوانین متأثر از فرهنگ دینی نباشد و از جدایی دین از سیاست و بهعبارتی اندیشه سکولاری و لیبرالی که همواره از ابتدای انقلاب تا کنون، دامن زنندهی دوگانگیها در جامعهی انقلابی و اسلامی و حتی در درون ساختار قدرت سیاسی بوده و هست، از متن امور رخت بر نبندد، مساجد و بلکه دیگر نهادهای دینی برقرار و سرزنده و پویا، بهصورتی نظامند و شبکهای یکپارچه و تمدن ساز، نخواهند بود.
باید بازگشت همگان بهویژه دولتمردان و تصمیمسازان و تصمیمگیران خُرد و کلان جامعهی پر افتخار ایران اسلامی به فرهنگ دینی و مسجدی اتفاق بیفتد تا بسان دهه اول پیروزی انقلاب، مسجدی بودن و انقلابی بودن و متدین و متعبد بودن، شرط اصلی کارگزاران نظام اسلامی باشد.
انتهای خبر/خ