به گزارش خبرنگار گروه مناطق «تهران پرس»؛ تهران علی رغم اینکه پایتخت کشور محسوب میشود، اما در گوشه گوشه هایش محلههایی هستند که طعم محرومیت را روزانه میچشند، اسلامآباد و فرحزاد پایین، دو نقطه از این نقشه ناگفتهاند.
اسلامآباد؛ محلهای میان زبالهگردی و بیهویتی شهری
اسلامآباد که در دل منطقه ۱۸ تهران جا خوش کرده، سالهاست میزبان هزاران خانوار با درآمد پایین، کارگران روزمزد و مهاجران بیمدرک است. بافت فرسوده، کوچههای خاکی، نبود خدمات بهداشتی مناسب و بحران بیکاری، چهرهی غالب این محله است.
زهرا کریمی، مادر ۳۲ ساله و ساکن این محله میگوید: «همسرم پیشتر در یک کارخانه بازیافت مشغول به کار بود، اما پس از تعدیل نیرو بیکار شده و اکنون روزانه در جستوجوی کار است. من نیز با دو فرزند خردسال در خانه ماندهام و حتی توانایی پرداخت هزینههای درمانی را نداریم. تاکنون هیچ مرکز بهداشتی مناسبی برای ساکنان این منطقه تأسیس نشده است».
جمعآوری زباله، کار کودکان و نبود زیرساختهای آموزش رسمی، چالشهای بزرگ اسلامآباد هستند. کودکان این محله نه تنها از امکانات آموزشی محروماند، بلکه بسیاری از آنها روز خود را با کیسه زباله و سطلهای سطح شهر آغاز میکنند.
فرزانه، دختر ۱۰ سالهای که هر روز در خیابانهای اطراف کارخانههای صنعتی پرسه میزند، میگوید: «دوست دارم به مدرسه بروم، اما مادرم معتقد است باید به اقتصاد خانواده کمک کنم. شبها پاهایم بهشدت درد میگیرد، اما چارهای نداریم».
این روایتها نشان میدهد که اسلامآباد نه تنها با فقر اقتصادی که با فقر آموزشی و فرهنگی نیز مواجه است. نبود کتابخانه، کلاسهای آموزشی رایگان، فضای بازی امن برای کودکان، و بیتوجهی نهادهای اجتماعی، این منطقه را به حاشیهای فراموششده در پایتخت بدل کرده است.
فرحزاد پایین؛ آنسوی دیوار سرمایهداری
در شمال غرب تهران و پاییندست اتوبان یادگار، فرحزاد همیشه با باغهایش شناخته شده بود، اما پاییندست این محله، داستان دیگری جریان دارد. مهاجران افغان، کارگران ساختمانی و زنان سرپرست خانوار در خانههایی فرسوده و کوچههایی باریک زندگی میکنند.
حسن آقاجانی، کارگر ساختمانی ۴۶ ساله، در گفتگو با خبرنگار ما میگوید: «هر روز صبح به چهارراه میروم تا شاید کاری برایم پیدا شود. اگر موفق شوم، میتوانم برای خانوادهام غذا تهیه کنم؛ در غیر این صورت باید آنها را به صبر و تحمل دعوت کنم. در این محله قطع مکرر برق، وضعیت نامطلوب کوچهها و نبود زیرساختهای ابتدایی زندگی را دشوار کرده است، در حالی که بخش بالادستی فرحزاد از امکانات رفاهی کامل برخوردار است».
با وجود نزدیکی به مناطق مرفهتر، پاییندست فرحزاد دچار فقر نسبی شدید، نبود شبکه فاضلاب مناسب و فضای سبز عمومی است. اختلاف طبقاتی در این منطقه، شاید از همهجا شدیدتر حس میشود.
نازنین، زن جوانی که دو فرزند کوچک دارد، میگوید: «در زمان بارندگی، فاضلاب به حیاط خانه وارد میشود و موجب بیماری کودکانم شده است. متأسفانه توانایی مالی مراجعه به پزشک را ندارم. سال گذشته تقاضای کمک کردم، اما پاسخ دادند که بودجهای برای این موضوع وجود ندارد».
در فرحزاد پایین، گاهی تنها نور امید، مهربانی همسایگان است. زنی که با چرخدستی نان میفروشد، گاه به خانوادهای بیپناه غذا میرساند. معلم بازنشستهای که خانهاش را به کلاس درس تبدیل کرده، تلاش میکند چند کودک مهاجر را از بیسوادی نجات دهد. اما این تلاشها فردی و ناکافیاند.
براساس این گزارش؛ اسلامآباد و فرحزاد پایین، نمادهایی از فقر پنهان شهریاند. در سایهی برجهای نورانی تهران، محلههایی فراموششده وجود دارند که مردمشان همچنان امید دارند روزی کسی صدای آنها را بشنود.
این گزارش، تلنگریست برای مدیران شهری است تا بدانند توسعه متوازن، فقط با آسفالت و پل ساخته نمیشود، بلکه با دیدن مردمی آغاز میشود که صدایشان خاموش مانده است.
اگر قرار باشد شهری برای همه باشد، باید اسلامآباد هم دیده شود، باید فرحزاد پایین هم شنیده شود. نباید اجازه داد که فقر مزمن، کودکی را از تحصیل باز دارد، مادری را از درمان محروم کند، یا پدری را در سر چهارراهها سرگردان نگه دارد. این شهر به عدالت نیاز دارد؛ عدالتی که از کوچههای خاکی آغاز میشود، نه از طبقات برجهای لوکس.
انتهای خبر/