سیدرضا اورنگ در یادداشت ارسالی به «تهران پرس» نوشت: ای کاش مدیران سازمان سینمایی و هیأت مدیره خانه سینما کمی معرفت داشتند، اما ندارند.
وزرای ارشاد، روسای سازمان سینمایی و مدیران ریز و درشت آن، همواره نسبت به هنرمندان، سینماگران و حتی مدیران بی سر و صدا و بیحاشیه سینما، بیمعرفتی نشان داده و میدهند.
عجیب است که همواره کنار شبه هنرمندان و سینماگرنمایان جنجالساز و از دماغ فیل افتاده با قدرت ایستاده و همیشه از آنان گفته و حمایت کردهاند.
هرگاه ناخوشی پیدا کردند تمام قد کنارشان بودهاند. وقتی مرگ هم سراغ آنان آمده پیامهای تسلیت آنچنانی برایشان صادر میکنند، اما به مظلومان زحمتکش این عرصه، هرگز توجه نداشته و ندارند.
زنده یاد جهانگیر رجبیخواه، حدود ۴۰ سال در لابراتوار وزارت ارشاد عرق ریخت و زحمت کشید. زمانی هم که مدیریت آنجا را به عهده داشت، مردانه آنجا را اداره کرد. بعد از بازنشستگی نیز همچنان چراغ لابراتوار وزارت ارشاد را روشن نگه داشت.
وقتی پیشنهاد بیشرمانه و توهینآمیزی برای ادامه همکاری به وی دادند، بدون جار و جنجال رفت و عزلتنشین شد، اما تن به خواری نداد.
امثال رجبیخواهها، اصل سینمای ایران هستند. اگر آنان نبودند، سینمایی هم در کار نبود. تمام تهیهکنندگان، کارگردانان، فیلمبرداران و حتی بازیگران، موفقیت خود را مدیون آنان هستند.
این، افراد متخصص لابراتوار بودند که جان خود را به خطر انداختند و با انواع مواد شیمیایی و سمی دست و پنجه نرم کردند تا زحمت گروه فیلمبرداری را به بار بنشانند، نه مدیران پشت میزنشین و عصا قورت داده.
جهانگیرخان و تک تک بزرگان عرصه لابراتوار، قلب سینما بوده و نیمی از خاطرات و خطرات سینمای ایران در سینه آنان ثبت و ضبط است.
وزرای ارشاد، معاونان سینمایی و روسای سازمان سینمایی، از گذشته تا امروز، حتی یک بار نیز معرفت نشان نداده و به این عاشقان زحمتکش احترام نگذاشته و نمیگذارند.
جهانگیر رجبیخواه ۳۰ دقیقه بامداد پنجشنبه (۶ دیماه) مرد و ۸ دی ماه در قطعه هنرمندان دفن شد. وزیر ارشاد، رئیس سازمان سینمایی، هیأت مدیره خانه سینما، مدیر این خانه و آنانی که باید حضور داشته باشند، شرکت نداشتند، حتی تسلیتی هم نفرستادند، اصلاً مهم نیست، زیرا همکاران قدیم و امروز و دوستانش حضور چشمگیر داشتند. مهم این بود.
وزیر ارشاد، سواد سینمایی لازم را ندارد، این بر همگان روشن است، اما مدیر روابط عمومی این وزارتخانه که در ایامی با جهانگیر هم مسیر بود نیز او را نمیشناسد یا خود را به تجاهل زده است؟!
رئیس سازمان سینمایی تازه کار است، اما مسئول روابط عمومیاش نیز بیتجربه است که بزرگی مانند مرحوم رجبیخواه را نشناخته تا به رئیساش بشناساند.
تاسف بار اینکه سایت و کانال سازمان سینمایی، حتی یک پیام تسلیت ساده را نیز منتشر نکردهاند! آیا عنادی با این بزرگان دارند یا شناختشان نسبت به سینماگران زحمتکش، کم است؟!
خوشبختانه روابط عمومی موزه سینما، به دلیل شناخت مدیر آن نسبت به بزرگان سینما، بسیار سریع خبر فوت زنده یاد رجبیخواه را منتشر کرد و تسلیت گفت.
هیأت مدیره خانه سینما که مدام تشییع جنازه برگزار میکند، چرا اجازه نداد پیکر استادی مانند جهانگیر رجبیخواه که تمام عمر خود را وقف سینمای ایران کرده از حیاط این خانه بدرقه شود؟!
چرا حتی یک عضو از اعضای هیأت مدیره خانه سینما در مراسم تشییع و تدفین او شرکت نکردند، مگر عضو صنوف این خانه نبود؟!
لادن طاهری مدیر همیشگی فیلمخانه ایران! تنها مدیری بود که برای عرض تسلیت به خانه جهانگیرخان رفت، اما کافی نبود، زیرا باید در مراسم تدفین نیز شرکت میکرد. هرچه باشد بسیار مدیون این بزرگمرد است. احتمالاً وی نیز به خاطر عذاب وجدان چنین کرده است!
مرحوم جهانگیر رجبیخواه، زمان جشنواره فیلم فجر، تلاش خویش را بیش از پیش میکرد تا فیلمها به موقع به جشنواره برسد. وی بر گردن این رویداد و متولیان آن نیز دین بزرگی دارد، اما چرا دبیر جشنواره حتی با پیام تسلیت سادهای تسلیبخش خانواده او نشد؟
بیسوادی تنها در میان مدیران سینمایی ایران رواج ندارد، زیرا بسیاری از نشریات و رسانههای تخصصی هنر و سینما نیز از این ضعف مفرط رنج میبرند!
حتی اغلب این شبه رسانهها، خبر یا مطلبی درباره فوت استاد جهانگیر رجبیخواه منتشر نکردند، تنها معدودی چنین کردند، آن هم با تاخیر بسیار!
انتهای پیام/خ