حجتالاسلام ابوالقاسم علیزاده در یادداشت ارسالی به «تهران پرس» نوشت: بزرگی میفرمود بدترین آفت که ریشه همه بیچارگیها و بدبختی هاست؛ غفلت از خود غفلت است.
غفلت امالامراض و سر منشاء بسیاری از ناکامیها و شکستها و عقبماندگیهاست. اما آنچه از آن هم بدتر و فاجعه آمیزتر است؛ غفلت از غفلت است.
دامنهی این هشدار آنقدر وسیع هست که تمام شئون فردی و اجتماعی و سیاسی زندگی انسان را در بر میگیرد، از اخلاق فردی و رشد و تعالی و تزکیه و تهذیب گرفته تا بنیان خانواده و حریم منزل و عشیره و فرهنگ عمومی و نظام تعلیم و تربیت دینی و تعاملات اجتماعی و بینش و مواضع سیاسی و تا تار و پود اقتصادی و. از غفلت از خدا گرفته تا قیامت و نبوت و امامت و تکالیف دینی و مکتبی... و بالاخره مسئلهای که در همهی ابعاد حیات و زندگی قابل تحلیل و بررسی و تامل است.
هرچند ریشه اصلی غفلت، جهل و ناآگاهی و چرب و شیرین دنیا و لقمههای حرام و مستی شهوت قدرت است. اما اساسیترین عامل مبنایی آن در شرایط کنونی؛ پوچانگاری و خودباختگی در برابر فرهنگ بیگانه و سندهای مرموزی همچون ۲۰۳۰ است که رسالت آن لیبرالیزه کردن جهان و تحمیل ایسم و ایزمهای ساخته و پرداخته شده فکر و عقل محدود و ناقص بشر است.
نمونه این تهاجمات کور که میتوان آن را خروجی نامیمون نگاه ناخالص ملی و مذهبی و انقلابی دانست؛ از این قرار است؛
۱- فراموشی و کسادی بازار امر به معروف و نهی ازمنکر که مظلومتر از این دو فریضه الهی در جامعه پیدا نمیشود. کافی است سراغی از لایحه تصویب شده در مجلس قبل و ابلاغ آن به دولت وقت برای اجرا بگیرید... فکر نکنم از شدت بلایی که کارگزاران لیبرال و دولتمردان حامی ۲۰۳۰ سر آن آوردند؛ حتی در بایگانیها هم بتوانید اثری از آن پیدا نمایید.
۲- سردرگمی و بلاتکلیفی لایحه عفاف و حجاب که پس از پاسکاری بین قوای ثلاثه، پس از حدود سه سال در ایستگاه شورای نگهبان در حال رفع خستگی است. (باش تا صبح دولتت بدمد)۳- تصویب لایحه نه چندان مفید و عاری از اولویت تغییر در روزهای تعطیل هفته از پنجشنبه و جمعه به جمعه و شنبه، که نه فایده اقتصادی برای عامه مردم بهدنبال خواهد داشت و نه با فرهنگ و تمدن دینی و ملی ما سازگار خواهد بود و تنها ثمره آن قرارگرفتن بر ریل مرموز جهانیسازی یکپارچه لیبرال دمکراسی پوسیده غربی، و ایجاد زمینههای بهتر برای سرمایهداران زالو صفت و دنیاپرست و در نهایت عمقبخشی به شکافهای ظالمانه طبقاتی.۴- سالها طیفی معلومالحال از ضرورت حضور بانوان در استادیومهای ورزشی در کنار آقایان دم میزدند که البته با سد غیرت عامه و نیز اندک مسئولان وظیفه شناس مواجه میشدند، اما بالاخره در دولت کریمه و مردمی جناب مستطاب رئیسی توانستند این امر را نهادینه سازند. هرچند در اوائل امر از ظرفیت بسیج خواهران و برخی طیفهای حزب الهی در حوزه بانوان هم مدد گرفتند، تا شرایط متناسب با فرهنگ مذهبی و انقلابی جریان یابد. ولی اکنون اوضاع بهجایی رسیده است که در میدان حریمشکنی و بیحرمتیها، برای مهار و کنترل اوضاع؛ آقایان را به عدم حضور و محرومیت حضور در مسابقات محکوم مینمایند.
اینجاست که در میدان قتلعام فرهنگی باید فریاد بزنیم: أین تذهبون؟
هرچند چیزی که به جایی نرسد فریاد است.
انتهای پیام/خ