گروه سیاسی تهران پرس؛ به چهل و چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی نزدیک میشویم؛ انقلابی که همچنان در مسیر دستیابی به تمام آرمانهای خود در مسیر رو به جلو در حرکت است و امروز به عنوان یک مکتبی تمام عیار، الگوی ملتهای عدالت طلب و ظلم ستیز در سراسر جهان قرار گرفته است. اما اینکه این انقلاب چگونه به پیروزی رسید و چرا امام خمینی در قطعی بودن پیروزی آن تردید نداشتند، سوالی است که برای پاسخ آن سراغ سردار یدالله جوانی معاون سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رفتیم و با او به گفتگو نشستیم. در ادامه بخش نخست این گفتگو از منظر شما میگذرد:
سخنان قاطع امام نسبت به آینده و تحولات
سردار؛ اگر ممکن است برای شروع بفرمایید، چرا علی رغم قدرت دنیایی پهلوی دوم و حمایت خارجی از او، حضرت امام خمینی (ره) پیروزی نهضت را قطعی میدانستند؟
امام خمینی (ره) در سخنانشان عباراتی را اعلام میکردند که برای برخی جای سوال بود چرا ایشان اينگونه با قاطعیت صحبت میکنند؛ نمونه آن در زمان قبل انقلاب؛ اعلام پیروزی قطعی انقلاب اسلامی، شکست رژیم پهلوی و فرار شاه بود و همینطور پس از پیروزی انقلاب، امام صراحتا اعلام میداشتند که امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند و ما امریکا را زیر پا له میکنیم.
چنین سخنانی برای برخی افراد سخت بود و با توجه به اینکه امریکاییها تهدید میکردند، عدهای هم باورشان شده بود اگر این تهدیدها عملی شود، ایران اشغال میشود و شکست میخورد. یا زمانی که صدام جنگ را آغاز کرد، امام فرمودند که اتفاقی نیافتاده است، یک دزدی آمده یک سنگی انداخته و ملت ایران او را تنبیه میکند. یا آن زمان که با قاطعیت فرمودند اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود.
امروز که ما در دهه پنجم انقلاب قرار داریم به عینه مشاهده میکنیم که این سخنان قاطع امام نسبت به آینده و تحولات، تماما به نتیجه رسیده است.
نگاه توحید محور امام و باور به سنتهای الهی
امام خمینی (ره) بر چه مبنایی روی چنین گزارههایی تاکید داشتند و با قاطعیت آنها را مطرح میکردند؟
اساسا امام (ره) نگاه توحیدی داشتند و برخوردار از جهان بینی الهی بودند و بر مبنای نوع نگاه توحیدی و زیست توحید محوری، به سنتهای الهی اعتماد داشتند یعنی خدا و نقش خدا را در اداره جهان باور داشتند و اینکه امور بر اساس سنتهای الهی اداره میشود.
در چنین نگاه توحید محوری، قدرت اصلی و شکست ناپذیر، قدرت الهی است که اساس و منبع قدرت است. این قدرت شکست ناپذیر است، و همه قدرتهای بشری و مادی و انسانی در مقابل قدرت خدا ناچیز است و نمیتواند با آن مقابله کند.
اگر کسی این قدرت را باور کند و با این سنتهای الهی نیز آشنا باشد که ملت یا جامعهای در راه خدا قیام کند، این شایستگی و ظرفیت و لیاقت را پیدا میکند که از نصرت الهی برخوردار باشد.
این سنت الهی در آموزههای دینی و آیات قرآن و در تاریخ انبیای الهی وجود دارد که اگر یک ملتی در راه خدا حرکت کند و از یک رهبر الهی؛ رهبری که او شایستگی رهبری مردم را در قیام الی الله دارد، پیروی کند، این جامعه شایستگی را پیدا میکند که از نصرت الهی برخوردار باشد؛ و طبق این آیه شریفه «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم» خداوند وعده داده اگر به حرکت دربیایید و خدا را یاری کنید خداوند نیز شما را یاری میکند و نصرت میدهد. این یاری خدا نیز به معنای تلاش برای پیاده سازی دین خدا و احکام الهی و تحقق حاکمیت الهی است.
نصرت الهی و شکست ناپذیری
حال اگر خداوند یک جامعه و رهبری آن را یاری کند، به استناد آیات الهی و سنت الهی، این ملت شکست ناپذیر میشود و پیروزی بر ملت قطعی خواهد بود چرا که خداوند در قرآن میفرماید «إِنْ يَنصُركُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَكُم» اگر آیه «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم» را کنار این آیه قرار دهیم، به این معناست که اگر خدا را یاری کنید خدا شما را یاری میکند و اگر خداوند جامعه و ملتی را یاری کرد، نتیجه این میشود که هیچ دشمنی هرچند هم توانمند باشد نمیتواند بر آنها غلبه پیدا کند.
حضرت امام، خالصانه و صادقانه و با تمام وجود، حرکتش الهی بود چرا که برای پست و مقام قیام نکرد و در این حرکت ذرهای منیت و خودخواهی وجود نداشت.
امام (ره) آن حرکت اولیه خود را در سالهای شروع مبارزات سیاسی به آیه شریفه «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ» استناد کرد، یعنی این حرکت امام بر اساس امر خداوند است و تنها موضع الهی این است که در راه خدا قیام کنید برای اینکه در مقابل ظلم و شرک و ستم و زورگویی طاغوتها بایستید و مسیر را برای بندگی و عبودیت انسانها هموار کنید.
حضرت امام این اقدام را اجرایی کرد و در ادامه آن چیزی که اتفاق افتاد آگاهی و بیداری مردم بود که نقطه آغازین آن را در قیام مردم در ۱۵ خرداد میبینیم و این مبارزات مردم ادامه مییابد تا به سال ۵۶ و ۵۷ میرسد که اساسا ملت قیام میکند یعنی حرکتشان در مسیر مبارزه در راه خدا شکل میگیرد.
انقلاب اسلامی در دنیا در همان سالهای اول از سوی اندیشمندان و برخی تحلیلگران به عنوان «انقلاب بنام خدا» و«انقلاب بنام الله اکبر» نام گرفت که این بخاطر شعارها بود که اساسا شعارهای دینی و اسلامی است؛ لذا وقتی امام این صحنه را میبیند، سنت و قدرت الهی را هم باور دارد، چرا نگوید که پیروزی قطعی است؟ چرا نباید بگوید شاه میرود؟ چرا نباید بگوید امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند؟ و چرا نباید بگوید اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود؟ و ما امریکا را زیرپا له میکنیم؟ بنابراین این سخنان در منظومه فکری امام، بنیانها و زیرساختهای محکم اعتقادی دارد. از طرفی این دیدگاه و اعتقاد در تاریخ تجربه شده است؛ مانند جنگ انبیا با طواغیت زمان خودشان در اتفاقاتی، چون سرد شدن آتش بر حضرت ابراهیم یا در ماجرای عبور حضرت موسی از رود نیل و یا پیروزیهای متعدد پیامبر اکرم (ص) در جنگهای مختلف.
لذا درپاسخ به این سوال باید این موضوع را تبیین کرد که نگاه امام یک نگاه توحید محور است که در آن سنتهای الهی سنتهای خاصی است که هر کس به این سنتها باور داشته باشد میتواند روند تحولات را پیشبینی کند و امام، چون قیام و حرکت خود و ملت ایران را صادقانه و خالصانه و در راه خدا دیدند، هیچ تردیدی در پیروزی این ملت نداشتند.
البته امروز نیز مقام معظم رهبری در امتداد همین منظومه فکری امام به صحنه نگاه میکنند و در مقابل امریکا و همینطور قدرتهای شیطانی هیچ ترس و واهمهای ندارند و از آینده امیدوارانه سخن میگویند. همین ادبیات را هم در کلام ایشان شاهد هستیم که با قاطعیت میفرمایند امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، دوران بزن در رو سپری شده است و اگر یکی بزنند ده تا خواهند خورد و یا درجایی دیگر با قاطعیت اعلام میدارند اگر صهیونیستها دست از پا خطا کنند، تل آویو و حیفا با خاک یکسان خواهد شد.
انقلاب اسلامی یک مکتب و دارای گفتمان و اهداف و آرمانهای مشخص است
چرا انقلاب اسلامی مکتب محسوب میشود؟
انقلاب اسلامی دارای ماهیت دینی است. یعنی هر انقلابی ایدئولوژی و گفتمانی دارد و اساسا انقلاب نمیتواند فاقد گفتمان و مکتب باشد. چون در هر انقلابی سه رکن اساسی رهبری، مردم و اندیشه و مکتب وجود دارد.
مکتب به لحاظ تئوری و نظری به مجموعه منسجم و هماهنگی گفته میشود که عناصر و ارکانی مرتبط با هم دارد که هم هستها و نیستها و هم بایدها و نبایدها را مشخص میکند و هم نقشه راهی است برای اینکه چه کارهایی را باید انجام داد و چه کارهایی را نباید انجام داد و هم هدفها را مشخص میکند. در واقع در مکتب، اهداف و راه و وظایف و تکالیف مشخص شده است. مکتبی که میخواهد انسان را از یک نقطهای به نقطه مطلوب برساند.
بر این اساس وقتی میگوییم انقلاب اسلامی، مکتب آن اسلام و ماهیت آن دینی است؛ یعنی اینکه قیام مردم ما بر اساس آموزههای دینی و اسلامی بود و اساسا رهبری شان نیز رهبری دینی بود و حضرت امام که رهبری این انقلاب را بر عهده داشتند یک مرجع تقلید هستند و مرجع تقلید در تفکر شیعه جایگاه خاصی را دارد؛ لذا این شعار مردم «نه شرقی و نه غربی»، «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» و «الله اکبر» نشان میدهد که مردم میخواهند بر اساس نقشه اسلام جابجایی اتفاق بیافتد یعنی مبارزه مردم با طاغوت بر اساس اسلام است، چون آموزههای اسلام است که آنها را به عبودیت و بندگی و به مبارزه با طاغوت و ستمگر فرا میخواند و کلام تمام انبیا نیز همین آیه شریفه «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» یعنی بندگی خدا و اجتناب از طاغوت بود.
در کشور ما نیز قبل از انقلاب، طاغوت حاکم بود که خودش تحت امر طاغوت اعظم و شیطان بزرگ یعنی امریکا بود و شاه اختیاری از خودش نداشت و یک نوکر بیاراده و تحت سلطه امریکا بود که یک نمونه آن طبق اسناد موجود، تبعید امام به ترکیه بود که شاه به امر امریکاییها اقدام به تبعید امام کرد.
بنابراین اسلام، ایدئولوژی انقلاب اسلامی است بر همین اساس انقلاب اسلامی یک مکتب و دارای گفتمان است و هدف دارد و اهداف و آرمانهای آن مشخص است. بایدها و نبایدهای آن مشخص است لذا میگوییم مکتب انقلاب اسلامی، مکتب امام و مکتب رهبری و سرچشمه تمام اینها اسلام است.
انتهای پیام/ ادامه دارد...