یادداشت؛
سوال اساسی اینجاست که چگونه میشود که بزرگترین مدعی حقوق بشر!! خود بدل به بزرگترین ناقض حقوق بنیادینی از قبیل حق حیات، حق برخورداری از امنیت، حق برابری و برخورد عادلانه، حق عدم مداخله در حریم خصوصی، حق تعیین سرنوشت، حق آزادی عقیده و بیان، حق تامین سلامت و بهداشت، حق آموزش و توسعه دانش و بسیاری دیگر از حقوق مسلم ابناء بشر در اقصی نقاط گیتی می‌شود؟
 

به گزارش گروه سیاسی تهران پرس؛ محمدیزدانی فعال سیاسی و استاد دانشگاه در یادداشتی پیرامون ابعاد حقوق بشر امریکایی نوشت: 
 
حقوق یکی از مهم‌ترین عرصه‌های هنجار گذار در یک جامعه است و زمانی که کلمه بشر بر سر آن درآید به عام‌ترین شکل خود در رابطه با جامعه انسانی مبدل می‌شود، لذا باید شامل امور ثابت، جهان شمول، تبعیض ناپذیر و غیر قابل سلب باشد که از همین جا معلوم می‌شود. اموری از قبیل ازدواج همجنسگرایان یا سقط جنین از آنجایی که تعمیم پذیر نبوده و قابل توصیه به همه افراد دایره مصادیق خود نیستند قطعاً جزو حقوق بشر نمی‌باشند (که در این صورت با دست خود تیشه به ریشه بشر زده‌ایم و قطعاً قانون‌گذاران خود از آفات این دو پدیده‌ی شوم، مصون مانده‌اند که توانسته‌اند پا به عرصه وجود بگذارند...!)

 

 اما حرمت و کرامت ذاتی آدمی که در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز بدان استناد شده و مبنای آن قرار گرفته است از کجا استنباط می‌شود؟ آیا از دل تفاوت نگاه مکاتب مختلف به انسان از قبیل بودیسم، کمونیسم، اومانیسم، داروینیسم و ... میتوان کرامت بشر را استنتاج کرد؟ در مکاتب مادی انسان چه تفاوتی با جماد و نبات و حیوان دارد؟


 البته که برای قائل شدن به کرامت انسانی و حرمت ذاتی او باید او را در اتصال با سرچشمه کرامت الهی دانست و این نگاه به انسان در ادیان توحیدی به بهترین شکل تحقق می‌یابد.

 

 حال سوال اساسی اینجاست که چگونه میشود که بزرگترین مدعی حقوق بشر!! خود بدل به بزرگترین ناقض حقوق بنیادینی از قبیل حق حیات، حق برخورداری از امنیت، حق برابری و برخورد عادلانه، حق عدم مداخله در حریم خصوصی، حق تعیین سرنوشت، حق آزادی عقیده و بیان، حق تامین سلامت و بهداشت، حق آموزش و توسعه دانش و بسیاری دیگر از حقوق مسلم ابناء بشر در اقصی نقاط گیتی می‌شود؟ 


جز این نیست که این تعارض بزرگ هنجاری علاوه بر حقوق، حاصل مداخله خاستگاه مهم دیگر، ارزش‌گذاری و هنجارگذاری یعنی اخلاق است. تا آنجا که مسلم است حقوق نباید از خطوط قرمز اخلاقی عبور کند یعنی علی الاصول قوانین نباید به گونه‌ای پایه‌ریزی شوند که منافی اصول اخلاقی باشند. حال اگر این خلق و خو یک خلق و خوی مستبدانه، مستکبرانه، تبعیض آمیز، نژادپرستانه، منفعت طلبانه، استثمار گرانه، خود بینانه، مفسدانه و ریاکارانه باشد تعبیر شما از «حقوق» و همچنین «بشر» قطعاً با تعبیری که لازمه «حقوق بشر» واقعی است متفاوت خواهد بود و اگر ویژگی‌های اخلاقی شما ایجاب کند هر کجا از دستتان بر آید جنگ و ناامنی و تبعیض و تحریم و تحقیر و غارت و نسل‌کشی راه می‌اندازید و البته در نزد شما این امور مغایر با حقوق بشر آمریکایی نیست....!!!

 

انتهای پیام/

کد خبر: ۳۹۵۶۹
۰۹ آذر ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۰
save
email
اشتراک گذاری :
ارسال نظر
captcha