یکی از ظرفیتهای موفق نوظهور که در دهههای اخیر اوج گرفته است، گروههای جهادی بسیج است. علیرغم موفقیتها و دستاوردهای ملموس این جهادگران، کمتر پژوهش و تحقیقی درباره گفتمان گروههای جهادی شده است. اخیرا دکتر احمدرضا زرگر یکی از پزشکان جهادگر، اقدام به نوشتن کتابی باعنوان «گروههای جهادی مقابله با کرونا» کرده که این کتاب بهانه گفتگو با او شده است.
آنطور که دکتر زرگر عنوان میکند؛ کتاب مذکور با معرفی گروههای جهادی مقابله با کرونا تلاشی برای ارائه الگوی ظرفیت اجتماعی برای مقابله با مسائل، پدیدهها و بحرانهای کشور است تا افراد داوطلب با مشارکت در فعالیتهای غالبا گروهی، سهم خود را برای مبارزه با کرونا داشته باشند به طوری که افراد داوطلب را در ذیل این ۴ گروه سازمان دهی میکند؛ فعالیتهای فرهنگی، هنری و علمی، فعالیتهای جهادی بهداشتی و درمانی، فعالیتهای اجتماعی و فعالیتهای شغلی و حرفه ای.
متن کامل گفتگو با دکتر احمدرضا زرگر از منظر شما میگذرد:
شاید بهتر باشد برای پرهیز از مقدمه، بحث را با خود کتاب شروع کنیم. طرح پرداخت مکتوب به مسئله گروههای جهادی چه طور برای شما مهم شد؟ لطفا درباره هدف کتاب توضیح دهید.
بله؛ شاید نگاه اصلی ما در پی موفقیتها در کنترل موج اول بیماری کرونا شکل گرفت. این موفقیت به این دلیل بود که همه پای کار آمدند و اقدام به سمپاشی محیطهای عمومی و به طور شبانه روزی به مردم رسیدگی کردند و اتفاقات خوبی را در این عرصه شاهد بودیم.
اما در موج دوم گویی این ظرفیت جهادی برای دولت شناخته شده نبود و یا نشد و این حرکت به گونهای کنُد شد. با شروع موج سوم، مقام معظم رهبری (مدظله العالی) فرمودند که نیروهای داوطلب مخلص و جوانهای مؤمن و صالح بار دیگر وارد میدان شوند.
به نظرم رسید وقتی رهبر معظم انقلاب از نیروهای مخلص داوطلب نام میبرند، این اقدام بدون سازمان دهی نمیشود. به همین دلیل بود که از استعاره سازی، واژه سازی و احصاء اسامی گروههای جهادی آغاز کردم سپس به معرفی کنشگرها و اقداماتی که میتوانند انجام دهند، پرداختم.
طرح این مسئله زمانی شروع شد که ما متوجه شدیم برای اقدامات جهادی کتابچه و دفترچه راهنما وجود ندارد. یعنی نیروهای داوطلب متعددی بودند که برای کمک در مسیر مقابله با کرونا اعلام آمادگی کرده بودند، اما کلیه کمکهایشان محدود به اقدامات سمپاشی، کیس یابی، کمکهای مومنانه و یاریگری پرستاران میشد؛ و البته برخی روحانیون عزیز نیز به تغسیل و تدفین اموات کرونایی میپرداختند. به طوری که بعد این اقدامات، در خصوص انجام اقدامات دیگر با یک علامت سوال و بنبستی مواجه بودند.
از طرفی وضعیت تعطیلیهای کشور و قرنطینههای خانگی به تداوم وجود این بن بستها کمک میکرد بطوری که مراکز و اماکن مختلف در کشور مانند مساجد، هیئات، سینماها، تئاترها و... تعطیل بودند؛ گویی که راهبرد تعطیلی در کشور یک راهبرد قاطع بود و به ناچار باید یک تاب آوری اجتماعی رقم میخورد. براساس تشکیل جلسات آسیب شناسانه و در عین حال انتقال تجربیات بین گروههای جهادی پیشرو متوجه شدیم، گروههای جهادی میتوانند سازماندهی کننده همه افراد توانمند در کشور باشند که میخواهند خدمتی کنند و میشود آنان را در یک گروه خاص قرارداد. با نام بردن و دسته بندی گروههای جهادی به ۶۵ عنوان رسیدیم و در کتاب توضیح دادیم که میشود چالشهای کشور را حل کرد. در این حین، در یک اقدام عملیاتی، کتاب در اختیار برخی گروههای جهادی قرار گرفت تا به فراخور حال توانمندیشان در محله عمل کنند؛ بنابراین هدف ما از تولید کتاب، تولید یک متن راهگشا و راهنما برای همه آن کسانی بود که نسبت به مسئله کرونا حساس بودند و دلشان میخواست یک سهمی را در جامعه بر عهده بگیرند.
همواره مطرح شده است که برای تبدیل ایدههای خرد به ایده کلان باید اقتضا و شرایط ویژهای را در نظر گرفت؛ در اصطلاح همه جانبه گرایی شود. آیا درباره این مسئله در کتاب بحث شده است؟
در آبان ۹۹ ایده نوشتن کتاب، بر مبنای ایده خرد شکل گرفت؛ برای اینکه دیدم گروههای اجتماعی بسیاری درحال انجام کار هستند، اما گروههای پزشکی بیشتر نمود دارند. ما میدیدیم که پرستارها و پزشکها زحمت میکشند و یک گروهی هم به عنوان بسیج جامعه پزشکی به کمکشان میروند. این ایده موجب شد تا به بخشهای دیگر پزشکی و زیرمجموعههای آن نیز تسری دهیم.
درنتیجه دست بکار شدم و در بدو کار نام گروههای داوطلبی که در حوزه بهداشت و درمان ورود پیدا کردند، احصا کردم. سپس این سوال به ذهنم خطور کرد، باتوجه به اینکه کار تخصصی ما در حوزه موضوعات فرهنگی است، آیا در مسائل مختلف اجتماعی، فرهنگ، هنر، علم و مشاغل و حِرف دیگر هم کسانی هستند که بخواهند در این امر به ما کمک برسانند؟
به عنوان مثال زمانی که استفاده از تبلت برای دانش آموزان باب شد، درصورت خراب شدن باید کسی آن را تعمیر میکرد و یا فردی که پیک موتوری میشد و برای افرادی که در منزل قرنطینه بودند، جنس میخرید، آیا این افراد نمیتوانند در یک گروه جهادی سازماندهی شوند؟
این موضوع موجب شد تا بنده در جلسهای با حضور دکتر زالی فرمانده محترم قرارگاه مبارزه با کرونای کلانشهرتهران و سردار یزدی فرمانده محترم سپاه وقت تهران، به آنها اطمینان دهم که امکان نام بردن حداقل ۵۰ گروه جهادی وجود دارد که میشود برای آنها نقش و کار تعریف کرد؛ لذا این ایده خرد موجب شد تا من به این نتیجه برسم که میشود یک کار جهادی انجام داد و یک کتاب مرجع برای مردم دراین خصوص آماده کردم و تشریح کردم که کدام کار را چه کسی، چگونه و با حضور چه افرادی میتواند انجام دهد.
به نظر شما تبدیل ایده خرد به کلان نیازمند چه تدابیری است؟
اول باید دنبال فکر درست باشیم یعنی خودمان را با موضوع درگیر کنیم و از ابعاد موضوع به یک فهم خوب برسیم. اگر این اتفاق افتاد و ما توانستیم موضوع را خوب بشناسیم بعدا میتوانیم ابعاد موضوع را تبیین کنیم. بنده با موضوعی به نام کرونا و گروههای جهادی که میتوانند با آن مقابله کنند، خودم را درگیر کردم و چون هم پزشک و آشنا به مسائل پزشکی و درمانی و موضوعات فرهنگی و اجتماعی بودم، توانستم به بقیه موضوعات نیز بال و پر بدهم.
با شناختی که از کنشگرهای جهادی داشتیم از همان ابتدا، شروع به بهره برداری از ایده و ظرفیت کسانی کردیم که در انجام کار دخیل بودند و از توانمندیها و قابلیتهای آنها هم ذهنی و هم عملیاتی خبر داشتم. به عنوان مثال دقیقا میدانستم که کسی باید تاریخ کرونا را بنویسد که یک نویسنده دست به قلم باشد و یا اگر کسی داعیه کار علمی دارد و دراین خصوص صاحب تجربه است میتواند به تبیین ویژگیهای کرونا بپردازد. یا اگر کسانی میتوانند تعمیرکار لوازم منزل باشند و یا پیک موتور سوار -این افراد کسانی هستند که در محلهها وجود دارند- یا میوه فروش یا صاحب سوپرمارکتی در محله که حاضر است، بخشی از میوهها و یا اقلام خود را برای خانواده مستمند کنار بگذارد، این میتواند در جایگاه و مجموعه گروههای جهادی قرار بگیرد.
شناخت ظرفیتها و آشنایی و آگاهی از عملکرد گروههای فعال جهادی، کمک کرد تا این اتفاق یعنی نگارش کتاب رقم بخورد، بنابراین اگر کسی خواست وارد این فضا شود تا ایده خردی را تبدیل به ایده کلان کند، باید خود را با موضوع درگیر کند و ابعاد آن را بفهمد و خوب تبیین کند، به آن بال و پر دهد و نهایتا کنشگرهایی را که در این موضوع دخیل باشند شناسایی و سپس بکارگیری کند.
استفاده از ظرفیت مردم در بهره برداریهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... چه میزان میتواند مشکلات کشور را حل کند؟
اولین و مهمترین گام این است که ما باور کنیم، میتوان مشکلات و مسائل را به دست مردم حل کرد. در مرحله و گام دوم نیز باید آن موضوعاتی را که به آن رسیدهایم، خوب دستهبندی کنیم و توانمندیهای مردم را در مقابل نیازمندیهای آن موضوع قرار دهیم. در گام سوم نیز آن کسی که خلاق و یا طراح این ایده است یا خود کنشگر موضوع است، باید بتواند نیروی انسانی را شناسایی کند و به امکانات سازماندهی دهد. اگر قرار باشد ما اقدام خوبی انجام دهیم و مردم نیز ورود پیدا کنند، نمیتوانیم بدون امکانات آن را انجام دهیم؛ حتی اگر این امکانات توسط خود مردم به میدان آید.
مرحله بعدی نیز، طرح ریزی و برنامهریزی است؛ شما نمیتوانید بگویید من این موضوع را میشناسم و باور نیز دارم، نیروی انسانی و توانمندیهای مردم را میشناسم. سازماندهی و امکانات هم وجود دارد، اما بدون طرح و برنامه پیش میروم. این نوع اقدام چه مشکل اقتصادی باشد و چه اجتماعی، فرهنگی و یا سیاسی باشد قطعاً بدون برنامه جواب نمیدهد؛ بنابراین اقدام باید با برنامهریزی و طرحریزی انجام گیرد، اگر این اتفاق بیفتد از نظر بنده بسیاری از چالشهای موضوع روشن میشود.
چه مقدار با این مسئله فاصله داریم و چه میزان چالش را میتوان حل کرد؟
فاصله داشتن با این موضوع نسبی است؛ ما در برخی موضوعات مانند فرهنگی کمتر و در برخی موضوعات مانند اجتماعی و سیاسی، مردم را بیشتر درگیر کردیم. اما در مسائل اقتصادی که رهبر معظم انقلاب فرمودند باید اقتصاد مقاومتی داشته باشیم، مردم را درگیر نکردیم؛ بنابراین آنچه که الان در جامعه میبینیم، نسبی بودن درگیر کردن توانمندیهای مردم با اصل موضوع و چالشهای موجود است.
الان بنده به نظرم در موضوع سادهای به نام کرونا، یک رساله عملیه و یک کتاب راهنما ارائه دادهام؛ به این دلیل که ابعاد آن را تشریح کردم و توضیح دادم که گروههای مختلف میتوانند چه کاری انجام دهند ضمن اینکه چگونگی انجام کار را هم ذکر کردم. به طوری که با مراجعه به کتاب میتوانند کار خود را پیدا کنند.
براساس بررسی هایتان، شما معتقد هستید که کار مردمی باید ساختارمند باشد، قانونمند باشد و یا سازماندهی شده؟ پیشنهادی فراتر از این مسائل هم دارید بفرمایید.
کار مردمی مخالف قانونمندی نیست، بلکه باید یک ساختاربندی جدیدی را برای استفاده از ظرفیتها تجربه میکنیم و فکر میکنم مغایرتی با همدیگر ندارد.
در بررسیهای شما آیا به مسئله نسبت حاکمیت با کار مردمی و بالعکس پرداخته شده است؟ شما این نسبت مردم-دولت را چه طور میبینید؟
اگر نگاه مسئولین را به توانمندیهای مردم تغییر دهیم، خیلی خوب نظاممندی شکل میگیرد.
در این کتاب به این شکل پرداختیم که هرجا از کنشگر جهادی حرف زدیم، بلافاصله سازمان و ساختار حاکمیتی بکارگیرنده آن را هم نام بردیم. به عنوان نمونه برای یک قصه گو، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مکانی است که میتواند به او کمک کند. یا به یک رادیولوژیست، یک مرکز تصویربرداری حتما میتواند کمک کند. یا یک پرستاری که میخواهد کاری انجام دهد، مرکز بهداشت و درمان محله میتواند او را بکارگیری کند، فقط کافی است خود را معرفی کند.
در این کتاب؛ آنچه که اتفاق افتاده، این است که مسجد و محله محور شده است و فرمانده پایگاه مقاومت، تبدیل به یک فرمانده پایگاه سلامت و حافظ سلامت مردم شده است. این موضوع به این دلیل اتفاق افتاد که سردار سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران در یکی از راهبردهای خود، یک ایده بسیار مهمی را مطرح کردند مبنی براینکه ما باید پایگاههای مقاومت بسیج را به پایگاه امدادگران و حافظان سلامت کشور تبدیل کنیم؛ لذا این کتاب در واقع توضیح المسائلی است برای اینکه نهضت تبدیل پایگاه مقاومت به پایگاه سلامت شکل گیرد.
اگر پایگاه مقاومت را جز حاکمیت بدانیم، این کتاب به فرمانده پایگاه مقاومت که جزو گروههای جهادی و جزئی از حاکمیت محسوب میشود، به سهولت و گام به گام در رشتههای مختلف نشان میدهد که چگونه میتواند به داد مقابله با کرونا برسد. بر همین مبنا فرمانده پایگاه باید سراغ ظرفیتهای محله برود و آنها را سرخط کند. به این گونه که اگر بتواند با رئیس شعبه بانک محله به عنوان جزئی از حاکمیت و ساختار اقتصادی کشور صحبت کند تا برای افراد محله که دچار فقر اقتصادی هستند و یا به خاطر تعطیلی کسب و کار، با مشکل مواجه شده اند، تسهیلات قرض الحسنه بگیرد و در اختیار آنها قرار دهد، خط اتصال مردم و حاکمیت را در مقیاس کوچک برقرار کرده است.
یا افرادی که در قالب طرح شهید سلیمانی به درب منازل مردم رفتند، ضمن کمک به فرآیند درمانی افراد، با مطلع شدن از مشکل اقتصادی خانواده ها، میتوانند آنها را به بانک معرفی کرده و درخواست کنند تا رئیس بانک یک وام قرض الحسنه در اختیار این افراد قرار دهد. با این رویکرد یک مدیر یا گروه جهادی داخل سیستم به سهولت میتواند ظرفیتهای حاکمیتی را سرخط کند برای اینکه اتفاقات خوبی شکل گیرد.
عنوان میشود اقدامات جهادی گفتمان ندارد. شما موافق این مسئله هستید؟ اگر معتقد هستید اقدامات جهادی گفتمان دارد ممکن است در این باره توضیح بفرمایید
خود اقدام جهادی یک گفتمان عملی است. یعنی آن گروههای جهادی که آبمیوه گرفتند و به پرستاران و مریضان کمک رساندند، زمانی که کار آنها توسط یک رسانه بازتاب داده میشود، این یک گفتمان تولید میکند. یا وقتی کاری که درب منازل برای معاینه و کیس یابی افراد صورت میگیرد، یا فردی برای تعمیر وسایل ضروری منزل نیاز به کمکی دارد و افرادی ذیل این گروههای جهادی او را به تعمیرکار معرفی میکنند؛ این زبان به زبان میچرخد و تبدیل به یک گفتمان میشود. همینطور فردی که خون اهدا میکند یا کپسول اکسیژن در اختیار فرد نیازمند قرار میدهد. پس کار جهادی در مسیر مبارزه با کرونا، درواقع گفتمان تولید میکند.
مقام معظم رهبری در در دیدار جمعی از اعضای گروههای جهادی در مرداد ۹۸ فرمودند: «در این مجموعهی دوازده هزار [گروهی]که میگویند ده درصد جوانهای کشور، یا مثلاً پانزده درصد جوانهای کشور هستید؛ آن ۹۰ درصد یا ۸۵ درصد دیگر چرا باید از این حرکت جهادی مبارک، از این کار محروم بمانند؟ سعی کنید ترویج کنید و این ترویج در صورتی آسان خواهد شد که به گفتمان تبدیل بشود...» از همین رو این نوع کارهایی که اسم آن اقدام جهادی است، حتما نیاز به گفتمان سازی دارد.
و کلام پایانی
باتوجه به اینکه گرانیگاه کتاب روی مسجد، بسیج و محله قرارگرفته است، در واقع یک پاسخ تئوریک به تاکید رهبر معظم انقلاب است که فرمودند در مبارزه با کرونا، "محله " باید محور باشد و این ظرفیتها را دور هم جمع کنید. اکنون این علامت سوال در ذهن کسانی که ممکن است پاسخ ما را مشاهده میکنند ایجاد شود که آیا خود بسیج نیز توانسته است همه ظرفیتها را در کنار اقدامات بهداشتی و درمانی طرح شهید سلیمانی پای کار بیاورد؟ اگر نیاورده است باید سریعتر اقدام کرده و همگی کمک کنیم تا این اتفاق خوب رخ دهد. سایر اقشار بسیج نیز ظرفیتها و توانمندیهای فوق العادهای دارند که در این کتاب از آنها اسم آورده شده و همینطور سازمانهای متعددی که تا الان خود را درگیر مسئله کرونا نکرده اند و باید پای کار بیایند. ما اگر در جنگ هشت ساله موفق بودیم، برای این بود که بسیاری آمدند و کمک دادند. به همین دلیل نیز فکر میکنم هنوز تمام ظرفیتهای کل کشور پای مقابله با کرونا نیامده اند و همه آنهایی که دل در گرو دین، انسانیت و تعالی کشور اسلامی مان را دارند، باید به این موضوع توجه کنند. تا قبل از اینکه خیلی دیر شود، سهم خود را در مقابله با کرونا انجام دهند. در همین جا باید از زحمات برادران علی متقی و جمشی بیات که در تدوین این کتاب و بویژه مصورکردن آن مساعدت نمودند صمیمانه سپاسگزاری کنم و خود را مدیون تشویقها و حمایتهای بی دریغ استاد ارجمند جناب آقای دکتر مجید بذرافکن بدانم.
انتهای پیام/