به گزارش خبرنگار گروه مناطق «تهران پرس»؛ در دهستان لواسان کوچک از توابع لواسانات شهرستان شمیرانات روستایی به نام افجه قرار دارد که یکی از زیباییهای اطراف تهران محسوب میشود.
همچنین این روستای کوهستانی و ییلاقی با داشتن طبیعتی بکر از جمله مقصدهای طبیعتگردی و کوهنوردی به شمار میرود. افجه بهدلیل نزدیکی به پایتخت، پاتوق باصفایی برای آخر هفته و تعطیلات محسوب میشود.
روستای افجه جاذبههای طبیعی و تاریخی متعددی دارد. دشت زیبا و معروف هویج، آبشارهای پسچویک و موآب، قصر قاجاری، قلعه و حمام تاریخی از جمله دیدنیهای این روستا هستند.
گفتنی است روستای افجه در دامنه دو قله بلند و مرتفع ریزان و آتشکوه جای گرفته است. این روستای کوهستانی و سردسیر در منطقه لواسانات تهران قرار دارد. روستای افجه یکی از روستاهای نمونه هدف گردشگری شمیران و از مهمترین روستاها و جاذبههای گردشگری لواسان محسوب میشود. در گذشته افجه مرکز لواسان به شمار میرفت و حتی نخستین بانک لواسان در این روستا دایر شد.
نام افجه در برخی منابع تاریخی آمده است برای مثال صاحب طرائق که در سال ١٣١۵ هجری قمری از روستای افجه دیدن کرده است در مورد آن چنین نوشته است:
افجه جای بسیار باصفا و خوبی است، باغات زیاد و آبشارهای بسیار دارد، در واقع پایتخت لواسان کوچک است، به قدر لزوم دکاکین هم دارد... جوراببافی در آنجا کسب معتبری است... از جمله عمارات خوب افجه قصر رفیع و بنای منیع مرحوم میرزا آقاخان صدراعظم نوری است اگرچه محتاج مرمت است.
در منابع ذکر شده است روستای افجه به دیلمی اوجه نامیده میشود. در گذشته بهعلت وجود رودها، آبشارها و جویبارهایی که در کوچههای افجه روان است، به روستای افجه، آبچه میگفتند. این اسم به مرور زمان تغییر کرد و شاید دلیل آن، لهجه ساکنان بومی این روستا باشد.
در این محله درخت چنار کهنسالی وجود دارد که گفته میشود ۴۰۰ سال قدمت دارد. در مورد این چنار داستان شنیدنی نقل میشود که از این قرار است؛ تا حدود ۴۰ سال پیش در فضای داخلی چنار قدیمی روستا قصابی کاسبی میکرد که گوشت مصرفی هرروز را از دامداران میخرید یا از دامهای خودش تهیه میکرد. این گوشتها را از تنه درخت آویزان میکرد و تا شب میفروخت. جوی آب روانی درست از پای چنار عبور میکرد که باعث خنک ماندن هوای اطراف آن بود و گوشتها را از فاسد شدن نجات میداد. مردم روستا پیش حسین آقا قصاب چوب خط داشتند. هروقت چوب خطشان پر میشد باید حسابشان را تسویه میکردند؛ افرادی که پول نقد داشتند با پول نقد و کسانی که کالایی برای فروش داشتند در عوض بدهیشان کالای دیگری به حسینآقا میدادند. بعد از فوت او دیگر کسی داخل این تنه درخت را مغازه نکرد.
انتهای پیام/خ