به گزارش تهران پرس، اینجا ترافیک، سر و صدای موتور و ماشین و حجم زیاد جمعیت در پیاده رو و خیابان در حال حرکت هستند، دستفروشی با صدای نسبتا بلند می گوید سیگارت، دلار چی می خوای؟! بچهای جوجه رنگی و بچه اردک در دست و مردی با سیبیل بناگوش در رفته و موهای فرفری بلند چند کفتر سفید و زیبا در دست دارد، جمعیت زیادی نیز در حال خریدن گوشت و مرغ و برنج و آجیل هستند؛ بله، اینجا، چهار راه مولوی تهران است.
شاید پیشانی عرضه کالاهای اساسی کشور نیز در همین چهار راه و خیابان های اطراف باشد، تعداد زیادی مغازه پروتئینی نظیر مرغ و گوشت و آلایش دام، غلات و برنج، مواد شوینده و بهداشتی و دیگر کالاهای اساسی مانند روغن و شکر که هر کدام به صورت تخصصی در یک فروشگاه به فروش میرسد.
میگویند قیمت مواد غذایی اینجا ارزان تر از مناطق دیگر تهران است اما از هرکسی که سوال میشود، کیفیت اجناس در اینجا چگونه است، سری تکان میدهد و می گوید، بله قیمت ها بهتر است اما اینکه کیفیت خوبی هم دارد یا نه، نمیدانم. یا می گویند، موقع خرید باید دقت بیشتری داشته باشید تا کلاه گشادی سرتان نرود.
گوشت گوسفندی ارزان تر از تره بار؛ اما خیلیها فقط نگاه می کنند
جلوی قصابی نسبتا کوچکی، چند نفر برای خرید صف کشیده اند؛ روی تابلو نوشته، «هر کیلوگرم گوشت نر شقه گوسفندی ۱۱۰ هزار تومان و در صورتی که نر نباشد ۱۰۵ هزار تومان»، قیمت گوشت گوساله هم که عنوان ممتاز را یدک میکشد ۱۳۵ هزار تومان نوشته است.
در ویترین داخلی مغازه نیز شقههایی از گوشت گوسفندی با اندازه های متفاوت آویزان شده است، برخی کوچک و به اصطلاح بره هستند و برخی دیگر شقههای بزرگی هستند که به نظر می رسد، ۱۳ تا ۱۵ کیلوگرم وزن دارد.
مغازه ای دیگر نیز هر کیوگرم گوشت شقه گوسفندی را ۱۰۷ هزار تومان و مغازه ای دیگر ۱۱۵ هزار تومان به فروش میرساند. به نظر می رسد، قیمت گوشت قرمز در این مغازه ها از میادین میوه و تره بار شهرداری تهران نیز پایین تر است؛ افراد زیادی در حال عبور از کنار قصابی هستند اما بسیاری حتی نیم نگاهی هم نمیکنند.
بازار مرغ آرامش پیش از طوفان؟
قیمت مرغ اما به قیمت های مصوب در این مغازهها به فروش می رسد به طوری که هرکیوگرم مرغ کامل ۳۱ هزار تومان و ران مرغ ۲۷ هزار تومان است. تقریبا همه انواع کالاهای اساسی از جمله برنج، غلات و حبوبات را میتوان یافت و وفور نعمت است، اما قیمت ها در ماه های گذشته رشد زیادی داشته است.
حبوبات در مسیر رشد و قیمت های فضایی!
قیمت انواع حبوبات بسیار متفاوت است از مغازه ای به مغازه دیگر توفیر دارد، مثلا عدس ۴۰ تا ۵۸ هزار تومان، محصولات دیگر نیز به طور متوسط به قیمت لپه ۴۲ هزار تومان، لوبیا قرمز۳۲ هزار تومان، نخود ۴۰ هزار تومان، لوبیا چیتی و لوبیای عروس ۴۵ هزار تومان است.
قیمت عدس از تنوع بیشتری برخوردار است به طوری که عدس کانادایی ۴۲ هزار تومان، عدس ریز ایرانی ۵۲ تا ۵۳ هزار تومان و عدس درشت ۵۸ هزار تومان به فروش میرسد. البته قیمت های یاد شده نرخ حبوبات فله است ولی قیمت بسته بندی این محصولات حتی ۴۰ تا ۵۰ درصد بالاتر است و تبدیل به کالایی لوکس شده اند.
بازار راکد برنج و قیمت های آنچنانی
آن طرفتر، بازار برنج و غلات فروشان نیز راکد است و تنها فروشگاهی که محصولات خود را با قیمت نسبتا کمتری به فروش می رساند چند نفر مشتری دارد؛ هر کیلوگرم برنج فجر ۶۰ هزار تومان، هاشمی۸۰ هزار تومان و در فروشگاه دیگری نیز طارم خوشپخت ۴۸ هزار تومان و لاشه هاشمی ۴۸ هزار تومان به فروش می رسد.قیمت برنج با عناوین شمشیری و جواهری نیز به ترتیب ۸۰ تا ۸۸ هزار تومان است.
بفرمایید چای صندوقی
چای فله و به اصطلاح صندوقی را نیز می توان از این مغازهها خرید که مشتریان خاص خود را دارد، اما به درستی مشخص نیست که چقدر بهداشتی هستند و به صورت قانونی به کشور وارد شده یا قاچاق.
به هرحال هرکیلوگرم انواع چای خارجی حدود ۱۷۰ تا ۱۹۰ هزار تومان به فروش میرسد و چای مورچه که چای با دانههای کوچک است ۹۰ هزار تومان قیمت دارد. یکی از مشتریان به دنبال چای خاص با برند خارجی میگردد که با وجود اینکه فله است میگوید حدود ۳۰۰ هزار تومان قیمت دارد.
سال ها است رنگ گوشت را هم ندیدم
حین رفتن به چهار راه مولوی، در مسیر با راننده تاکسی صحبت می کنم، در کرج زندگی اما در تهران، در اسنپ کار میکند؛ در گذشته خیاط بوده اما با توجه به دستمزد پایین، حالا مسافرکشی می کند و در مقایسه با خیاطی از این کار راضی تر است.
وقتی از قیمت کالاهای اساسی، گوشت و مرغ می پرسم آه کوچکی میکشد، دنده معکوس میکشد و میگوید:« آقا گوشت کجا بود، خیلی وقت است که نخریدم، الان فقط می توانیم مرغ بخریم»، خبر احتمال حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی کالاهای اساسی را از رادیو شنیده است.
نمی دانم سال آینده می توانم مرغ بخورم یا نه!
وی ادامه میدهد: نمی دانم سال آینده می توانیم همین مرغ را هم بخریم یا نه. آخرین بار مرغ را ۳۰ هزار و ۵۰۰ تومان یا ۳۱ هزار و ۵۰۰ تومان خریدم فعلا که قیمتها خوب است.
درباره قیمت هرشانه تخم مرغ هم می گوید که ۳۵ تا ۴۸ هزار تومان است و هر مغازهای در کرج برای خود قیمتی دارد؛ البته حق کاملا با اوست درحالی که قیمت مصوب هرشانه تخم مرغ ۳۴ هزار تومان است در بازار به قیمت های متفاوتی به فروش می رسد و این محصول تا ۵۰ هزار تومان هم قیمت دارد.
راننده دنده عوض میکند و می گوید آقای خبرنگار! عدس چرا اینقدر گران شده است. قیمت این محصول ۶ تا ۷ ماه گذشته ۲ تا ۳ برابر افزایش یافته است و ادامه می دهد که پارسال هرکیلو عدس را ۱۷ هزار تومان خریدم اما امسال ۳۵ هزار تومان و قیمت لوبیا ۳۲ هزار تومان است؛ شکر مصرف نمیکنیم اما می دانم که حدود ۱۵ هزار تومان است و اخیرا به سراغ برنج هم نمی توانم بروم.
درباره برنج میگوید، برنج های خارجی که قیمت های ارزان تری نیز دارد را دوست ندارم و تا به حال نخریدم اما سه ماه پیش هرکیلوگرم برنج هاشمی را از یکی از دوستان، ۴۹ هزار تومان خریدم که الان ۸۰ هزار تومان شده است.
آخر صحبت خود می گوید، من که از خیاطی کنار کشدیم اما تو رو به خدا به داد خیاطهای مظلوم برسید که روزی ۱۲ ساعت کار می کنند و اکثر کارفرماها نیز آنها را بیمه نمیکنند.
برنج خارجی تا به حال نخریدم و نخواهم خرید
در حالی که مشغول پرسیدن قیمتها هستم، مرد سن و سال داری که فهمید خبرنگارم، به سراغم آمد و پرسید، «چرا قیمت ها اینطوری است متر به متر که در خیابان راه می رویم هرکدام قیمت خاص خود را دارند، چرا نظارتی بر قیمت ها نمی شود و مدام در حال افزایش هستند. مگر من چقدر حقوق می گیرم که بتوانم برنج ۹۰ هزار تومانی بخرم.»
به او می گویم که برنج های خارجی قیمت های مناسب تری دارند چرا از آن نمی خرید، می گوید از اول برنج ایرانی خریده ایم حال چرا باید برج خارجی بخورم ، ۵ میلیون تومان حقوق بازنشتگی دارم نمی دانم آن را خرج چه چیزی بکنم.
چرا این همه تفاوت قیمت؟
از شهروند دیگری درباره قیمت کالاهای اساسی می پرسم. وی نیز تقریبا حرفهای مشابهی دارد و از تفاوت قیمت کالاهای اساسی و گرانی آنها مینالد. به او می گویم چرا اینترنتی خرید نمی کنید و پاسخ می شنوم که «مادر جان من حوصله این کار ها را ندارم اما همسرم و بچه ها از این کارها می کنند.»
می گوید، اصفهانی است و اقتصادی عمل می کند و قیمت همه کالاهای اساسی را میداند و نرخ ها را از مغازه های مختلفی سوال می کند. می گوید، قیمت هرکیلوگرم مرغ درشهریار ۳۵ هزار تومان تا ۴۰ هزار تومان است و تخم مرغ را دانه ای می خرد، هر عدد ۱۷۰۰ تومان تا ۲ هزار تومان بسته به انصاف فروشنده.
درباره قیمت گوشت قرمز می گوید، این محصول را فقط شقه ای می خرد، ۱۳۰ تا ۱۳۸ هزار تومان و برنج ایرانی را نیز ۶ ماه پیش ۵۵ هزار تومان خریده اما می گوید، میدانم که الان گران تر شده است.
درباره حبوبات نیز می گوید که خیلی وقت است که نخریده ولی وقتی سراغش برود متوجه تقاوت قیمت ها خواهد شد!
هر روز قیمت قیمت کالا های اساسی را میپرسم
هنگام برگشت به محل کار هم با راننده تاکسی صحبت می شوم و نظر او را درباره قیمت کالاهای اساسی می پرسم. او نیز از تغییرات و تفاوت قیمت ها گله دارد و میگوید: من که تاکسی زیرپایم است می توانم ارزان ترین محصول را از مناطق مختلف تهران خریداری کنم و هرجا ارزان تر بفروشد میخرم.
می گوید، هرشانه تخم مرغ را ۳۵ هزار تومان خریده اما اکنون ۵۵ هزار تومان شده است، مگر چه اتفاقی افتاده است. گوشت گوسفندی را نیز از اراک به صورت شقه ای همسایه اش برای او کیلویی ۱۱۵ هزار تومان می آورد.
از من می خواهد درباره وضعیت دریافت کمیسیون تاکسی های اینترنتی هم گزارش بنویسم و می گوید برای هر مسیر ۱۵ تا ۲۰ درصد کمیسیون دریافت می شود و یارانه بنزین هم بی نظم به کارتهایمان ریخته می شود و به درستی مشخص نیست که چگونه محاسبه شده است.
انتهای پیام/