گروه جامعه تهران پرس؛ مدیریت شهری به عنوان یکی از بزرگترین سازمانهای اجتماعی هنگامی میتواند از کارایی و بهرهوری بیشتری برخوردار باشد که اعتماد شهروندان را به عنوان سرمایه اجتماعی و معنوی کسب کند و از آن در مسیر اهداف سازمانی و توسعه شهری استفاده کند.
شهرها بهطور ذاتی با چالشهای پیچیده، گسترده و مرتبط به هم مواجه هستند که تنها از طریق یک رویکردسیستماتیک قابل رفع است. از مفاهیم جدید برای مقابله با چالشهای کنونی شهرها در عرصه برنامهریزی شهری، توسعه شهر هوشمند است که در سالهای اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. شهر هوشمند به عنوان محور تحول و توسعه هزاره مطرح شده و به معنای گشایش مفاهیمی نو در برنامهریزی شهری است که قابلیتهای جهان واقعی و مجازی را برای رفع مشکلات شهری باهم ترکیب میکند.
با آغاز عصر صنعتی شدن دامنه مشکلات و مسائل شهرها تمام طیفها، طبقات و قشرهای اجتماعی را دربر گرفته است. مشکلاتی از نوع انواع آلودگیها در کشورها، مشکلات تولید شده ناشی از تراکم جمعیتی، فعالیتهای اجتماعی، دشواریهای دسترسی و ارتباطات شهری و ... را به چالش کشیده است. بسیاری از شهرها به ویژه در کشورهای رو به توسعه در دهههای اخیر با تخریب محیط شهری و افزایش نابرابریهای بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی در مقیاس وسیع بین ساکنان خود روبهرو بودهاست.
در همین راستا با «میثم مظفر» رئیس کمیته بودجه و نظارت مالی شورای اسلامی شهر تهران همکلام شدیم و از او درباره اقدامات مدیریت شهری در زمینه بهرهمندی از مشارکت مردمی در اداره شهر تهران و تاثیرات آن در عرصههای مختلف پرسیدیم.
مشروح این گپ و گفت را در ادامه میخوانیم.
شرایط امروزین کلانشهر تهران یعنی گسترش بیرویه شهرنشینی، ایجاد عرصههای جدید اشتغال و تکنولوژی، تغییرات جمعیتی شدید، دگرگونی ساختار طبقاتی و نیز تغییرات اقتصادیـ اجتماعی وسیع، معضلات اجتماعی ناشی از ترافیک و آلودگی هوا و افزایش فزاینده تعامل با افرادی خارج از محورهای خویشاوندی و نظایر آن، نیاز به گسترش اعتماد اجتماعی را در همه سطوح و ابعاد زندگی شهری جدیتر کرده است و مدیریت شهری تهران برای اِعمال مدیریتی کاراتر و منسجمتر نیازمند فضای اعتماد و پیوندهای قوی بین شهروندان و شهرداری است. در این راستا چه اقداماتی باید انجام شود تا اعتماد شهروندان به مدیران شهری تهران افزایش یابد؟
یکی از تفکرات ما در دوره ششم شورای اسلامی شهر تهران این بوده که در بعد جمهوری، مشارکت شهروندان را در کنار مشارکت سیاسی که همواره در نظام مقدس جمهوری اسلامی داشتند، در سایرعرصهها بتوانیم را تبلور دهیم و بعد جمهوریت نظام را معنا کنیم.
به نظر میرسد در موضوع مدیریت شهری که با زیست شهروندان در محله و شهر مواجه هستیم به خوبی میتوانیم بسیاری از تصمیم گیریها را به شهروندان واگذار کنیم. مبتنی بر این نگرش، شورای ششم موضوع محقق شدن بودجهریزی مشارکتی را در دستور کار خود قرار داد.
بودجهریزی مشارکتی یک تجربهای است که بیش از دو دهه در سایر کشورها و گاهاً در نظام شهرداری هایشان تجربه شده و ما با نگرش بومی خودمان که آن موضوع مردمسالاری و توجه به بعد جمهوریت نظام است، سعی کردیم این را بازطراحی کنیم.
طرح رصد در حقیقت برگرفته از همین نگرش بود که شورای شهر تهران و اعضای کمیسیون برنامه و بودجه در ۳۵۷ محله شهر تهران حضور پیدا کردند. این حضور یک حضور کیفی بود یعنی کارشناسان کمیته بودجه با شهروندان، کنشگران و فعالین شهروندان در این محلات جلسه میگذاشتند و نظام مسائل، چالشها و مشکلات محله را استخراج و احصا میکردند و در نهایت آن را تبدیل به فایل و طبقهبندی میکردند و سپس اعضای کمیسیون برنامه و بودجه در آن محله حاضر میشدند و با شهروندان، کنشگران و فعالین محله به بحث و گفتگو مینشستند که خروجی این طرح شناسایی ۳ هزار چالش و مشکل و مطالبه شهروندان از مدیریت شهری در محلات تهران بود.
این ۳ هزار چالش را در سال ۱۴۰۱ به ۱۷۰۰ پروژه توسعه محلهای تبدیل کردیم. این پروژهها که بر گرفته از مطالبات و ترجیحات شهروندان بود در برنامه و بودجه مناطق ۲۲ گانه در دفترچه بودجه قرار گرفت. ۱۶۰۰ پروژه نیز در سال ۱۴۰۲ به عنوان پروژههای توسعه محلهای مبتنی بر نگرش و شهروندان تعریف شد.
ما در سال گذشته موفق شدیم بیش از هزار پروژه توسعه محلهای را که مبتنی بر نظر شهروندان و در بودجه تعریف شده بود، به اتمام برسانیم. البته برخی از این پروژهها انجام نشد و برخی نیز دوساله تعریف شده است که اتمام آن در سال جاری خواهد بود. اما پیشرفتی را در پروژه توسعه محلهای داشتیم.
در کشور ما عمدتا بودجهریزی به صورت تاپ دان انجام میشود؛ یعنی جمعی از خبرگان بودجه را با توجه به نگرش و محدودیتهای شناختی و ترجیحات خبرگانی خودشان تدوین و مصوب و ابلاغ میکنند. در نگرش مقابل این نگاه، نگاه باتن آپ را داریم که نگاه پایین به بالا است. یعنی به جای اینکه نگاه خبرگانی باشد نگاهمان به توده مردم و شهروندان باشد و ببینیم آنها چه توقع و مطالباتی از ما دارند. یعنی درخواست شهروندان را بر نگرش سیاست گذاران اولویت دهیم. البته این به معنای این نیست که ما برنامه جامع نداشته باشیم و یا از ایدئولوژی و پارادایم فکری برخوردار نباشیم. بلکه در چارچوب برنامه جامع و پارادایم فکری و نظری و معرفتی خودمان، این مسئله را به شهروندان واگذار میکنیم تا شهروندان به ما بگویند که به عنوان نمونه در یک محله نیازشان آیا احداث خیابانی است که دسترسی به اتوبان را ایجاد میکند یا نیازشان احداث بوستان و کمبود فضای سبزی است که در محله احساس میشود یا ساختن ورزشگاه برایشان اهمیت دارد و یا اجرای مناسب سازی برای معلولین و یا مواردی نظیر احداث پارکینگ در محلاتشان اولویت است؛ این رویکرد، تجربه خیلی خوبی و ماحصل آن ایجاد سامانهای شد به نام «من شهردارم» که بودجهریزی مشارکتی با کمک شورا و توسط شهرداری تهران است و شهروندان میتوانند با مراجعه با این سامانه، بودجه و پروژههای مورد نظر خود را در محلات به شهرداری پیشنهاد دهند.
البته ما با کمک شهرداری در حال تکمیل این سامانه هستیم و یک کار جامعی در حال انجام است که به معنای واقعی به سامانه بودجهریزی مشارکتی تبدیل شود به طوریکه افراد با دسترسی برابر، وارد فضای سایت این سامانه و یا بسترهای دیگری که ورود به این سامانه است میشوند، نقشه تهران را ملاحظه و منطقه و محله خودشان را انتخاب میکنند و اگر پیشنهادی در اِشل محلی پروژهای داشته باشند مطرح میکنند و اگر در اشل یک لوکیشن معین هم پیشنهادی داشته باشند میتوانند پینگذاری کنند و در یک لوکیشن مشخص به صورت جی پی اسی مطرح کنند به عوان مثال پیشنهاد میشود این زمین لچکی رها شده در سر کوچه ما تبدیل به یک باغچه محلی شود.
اگر این سامانه مبتنی بر این پارادایم فکری که کمیسیون برنامه و بودجه شورا پایهگذاری کرده است، تکمیل شود، ما یک تجربه قابل قبولی را در بعد تقویت جمهوریت نظام میتوانیم در عرصه مدیریت شهری داشته باشیم.
مقام معظم رهبری بارها فرمودند در روشهای چگونگی مشارکت شهروندان کم کار کردهایم و نیاز است خبرگان و صاحب نظران در این عرصه کار کنند تا بتوانیم مشارکت شهروندان را در حکمرانی کشور داشته باشیم.
معتقدم غایت حکمرانی در کشور ما رشد و ارتقاء انسانها متناسب با ساختار وجودی و ظرفیت وجودی است که خداوند در نهاد انسان به عنوان خلیفةالله به ودیعه گذاشته است و انسان باید استعدادها و ظرفیتهای فردی یا اجتماعی خود را متحول کند و به حداکثر شکوفایی برساند که در حقیقت همان سیر کمالی است که خداوند در فلسفه وجودی انسانی طراحی و تعبیه کرده است؛ لذا اگر ما صرفاً مجریان خوبی باشیم که در مدیریت شهری لقمههای آماده در دهان شهروندان بگذاریم لزوماً عملکرد مناسبی نداشتهایم. بایستی فرآیند رشد شهروندان را رقم بزنیم و بر مبنای این حدیث «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» باید فرایندی را ایجاد کنیم که همه شهروندان احساس مسئولیت بکنند و رشد زمانی محقق میشود که شهروندان در شناخت مسئله و در نظارت بر حل مسئله مشارکت داشته باشند. وقتی یک شهروند مشارکت داشته باشد و خودش در این فرآیند نقشآفرین باشد، میتواند هم رشد فردی و هم رشد اجتماعی و جمعی خود را رقم بزند فلذا توجه به فرآیند مشارکت برای ما یک گزاره دینی و یک اعتقاد ایدئولوژیک است ضمن آنکه حسِ اعتماد مردم به مدیریت شهری و حس تعلق خاطر شهروندان را نسبت به شهر افزایش میدهد.
اگر خود شهروندان درحل یک مسئله در مدیریت شهری دخالت و مشارکت داشته باشند حتما احساس تعلق خاطر بیشتری خواهند کرد و در حفظ و نگهداشت شهرشان و در ارتقاء و حل معضلات و مشکلات شهرشان احساس مسئولیت بیشتری میکنند و نهایتا شاهد تحول فردی و اجتماعی خواهیم بود.
چه میزان توانستید به منویات رهبری معظم انقلاب در خصوص تشدید جمهوریت جامعه عمل بپوشانید؟ و چگونه میتوانیم مردم را در سرمایهگذاری شهری مشارکت دهیم؟
ما به ابزارها و تکنیکهایی که در بعد جمهوریت نظام باید به آن میپرداختیم، کم توجه کردیم. البته تبلور شکوهمند این موضوع در مشارکت سیاسی در کشورما وجود داشته است و کشور ما در مشارکت سیاسی شهروندان بحق پیشتاز در دنیاست و مردمسالاری دینی در نظام سیاسی ما وجود دارد. اما رهبر حکیم و فرزانه ما فرمودهاند که این مشارکت باید توسعه پیدا کند و این مردمسالاری باید در حکمرانی کشور توسعه پیدا کند.
برای تبیین این موضوع به چرخه سیاستگذاری اشاره میکنم. ما در همه مراحل عرصه سیاستگذاری میتوانیم مردم را مشارکت دهیم. اولین مسئله در عرصه سیاستگذاری، شناسایی موضوع و مشکل است. من در اتاق دربسته مشکل را یک گونه میبینم و اگر از شهروند در تهران در محله و منطقه شما وجود دارد سوال کنیم ممکن است یک صورت بندی دیگری را ارائه دهد، پس در شناسایی مسئله در چرخه اول سیاستگذاری میتوانیم مردم را مشارکت دهیم.
مرحله دوم دستورکارگذاری است. منابع ما در میان انبوهی از مشکلات، محدود است لذا باید بررسی کنیم امسال چه موضوعی را اولویت و در دستورکار قرار دهیم و این اولویت را شهروندان و مردم میتوانند برای ما تعیین کنند.
مرحله بعدی یافتن راهحل و تدوین سیاست و برنامه است. اینکه چگونه این مشکل را حل کنیم؟ اجازه دهیم مردم مشارکت کنند. به عنوان نمونه برای حل آلودگی هوا، دوگانههای مختلفی وجود دارد. یک طرح ممکن است ایجاد محدودیت ترافیکی باشد. یک طرح دیگر ممکن است این باشد که بر اساس میزان آلایندگی خودرو، زونهایی را در شهر تعبیه کنیم و درزون مرکزی که تراکم جمعیت زیاد است، خودروهایی که برقی هستند و یا آلایندگی کمتری دارند بتوان استفاده کرد. یک طرح نیز این است که حمل و نقل عمومی را توسعه دهیم و برای حمل و نقل عمومی مطلوبیت ایجاد کنیم. یا ترکیبی از این راهحلها؛ لذا در تدوین راهحلها و برنامه و تدوین سیاست نیز میتوانیم مردم را مشارکت دهیم.
مرحله بعدی در چرخه سیاستگذاری اجرای آن برنامه است. در اجرای یک برنامه و پروژه نیز میتوانیم مردم را دخیل کنیم چه در حوزه سرمایهگذاری که پروژهها را با توان بخش خصوصی و توان مردم احداث کنیم چه اینکه برای احداث مثلاً یک اتوبان نیازمند کار اجتماعی و اقناع مردم و مشارکتجویی مردم در پیشرفت فیزیکی آن پروژه باشیم و خود شهروندان موانع را برطرف کرده و همگرایی ایجاد کنند تا پروژه به سرانجام برسد.
مرحله بعدی چرخه سیاستگذاری، نظارت و ارزیابی است. ما در نظارت و ارزیابی نیز میتوانیم رویکرد شهروند بازرس را داشته باشیم به طوریکه شهروندان میتوانند بر پروژههای محلات نظارت کنند و عملکرد نامناسب یک پیمانکار را سریعاً به ما اطلاع دهند و یا عملکرد مثبت شهرداری را به ما منتقل کنند؛ بنابراین در هر مرحلهای از چرخه سیاستگذاری اعم از دستورکارگذاری، انتخاب موضوع، حل مسئله، اجرای مسئله و نظارت بر چگونگی اجرا میتوانیم شهروندان را دخالت دهیم.
سامانههای جمع سپاری در دنیا تجربه شده و این امکان را ایجاد میکند که در همه مراحل چرخه سیاستگذاری، ما نظرات شهروندان را اعمال کنیم و در تصمیمگیری نهایی یک انعکاس صحیحی از شهروندان پیش روی ما باشد. ما این رویکرد را در کمیته برنامه و بودجه شورای شهر دنبال میکنیم. طرح رصد، آغاز این کار بوده و در میانه راه برای این هدف سامانه «من شهردارم» طراحی شده و انشاءالله یک سامانه جامع جمعسپاری و بودجهریزی مشارکتی است که این در حال تدوین است و به نظر من کمک میکند به اینکه ما بتوانیم مردمسالاری را در نظام مدیریت شهری بیش از گذشته تقویت کنیم.
برای این که یک شهر سالم و بدون معضل داشته باشیم نیازمند چه اقداماتی هستیم؟
شهر عرصههای متکثر و متعددی دارد. شهر شامل کالبد و هم روح حاکم بر آن است که فرهنگی است که در شهر حاکم میشود. البته این دو از هم جدا نیست. ما بایستی یک کالبد پاکیزه و آرامش بخش مناسبی را داشته باشیم که زیست شهری را در بستر مناسب فراهم کند. شهری که آلودگی هوا و آلودگی صوتی دارد، شهری که کالبد معماری او تولید خشونت و آشفتگی میکند نمیتواند شهر ایدهآل و یک زیست بوم خوبی برای شهروندان رقم بزند.
زیستبوم و زیرساختارهای کالبدی شهر مانند معابر، اتوبانها و حمل و نقل عمومی باید توسعه پیدا کند و به گونهای باشد که دسترسی شهروندان به امکانات زیرساختی و کالبدی شهر در وضع مطلوبی باشد؛ از امکاناتی که در حمل و نقل عمومی نیاز داریم گرفته تا توسعه معابر، احداث پارکینگها، توسعه فضای سبز و توسعه کالبدی اماکن فرهنگی، آموزشی و ورزشی بعد مهمی از یک شهر الگو و نمونه است.
اما بعد دیگر بعد حاکم بر روح شهر است. شهروندان یک شهر باید فرهنگ رفتاری داشته باشند که این شهر را یک زیستگاه مناسبی برای رشد و تکامل و فعالیت ایجاد کند.
اگر ما به فرهنگ رفتاری ترافیک توجه نکنیم و حقوق همدیگر را تضییع کنیم شاهد خواهیم بود که وقت زیادی ازشهروندان ما تضییع و در نتیجه موجب به هم ریختگی روان انسانها میشود و آرامش فکری و ذهنی را از انسانها دور میکند. اگر فرهنگ رفتاری ما در نظافت شهر مناسب نباشد و مثلاً زبالهای را در سطح خیابان رها کنیم و یا نخالههای ساختمانی را در فضای عمومی شهر رها کنیم، تضییع حقوق دیگران و ظلم به آنها بوده و خلاف عدالت است.
شهری که به دنبال یک زیستگاهِ خوب است باید مصداق «وَضَع کُلّ شیء موضعه» باشد. برقراری عدالت، منطقی است که به لحاظ رفتاری شهروندان باید داشته باشند که نسبت به حقوق دیگران تجاوز نکنند و نسبت به حقوق دیگران و مصالح عمومی شهر توجه کنند.
فلذا ما بایستی هم به مسائل فرهنگی و هم ارتقاء فرهنگ رفتاری شهروندان توجه کنیم و هم به کالبد شهر. جمع توجهات ما به این دو بعد شهری میتواند مسیری را برای ما رقم بزند که انشاءالله در مسیر حیات طیبه و رشد و شکوفایی استعدادهای بشر بمثابه خلیفةالله باشد که انسان بتواند در این زیست بوم نسبت به مسئولیتهایی که بر عهده دارد، در عرصههای اجتماعی، علمی، عرصههای نوآوری و شکوفایی و فناوری و در عرصههای دینی، اقتصادی و سیاسی و.. انشاءالله موفق باشد.
انتهای پیام/