گروه فرهنگ و هنر تهران پرس؛ ۴۰ سال پیش یعنی ۱۴ تیر ۱۳۶۱ احمد متوسلیان فرمانده تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص) و فرمانده نیروهای ایرانی که به سوریه اعزام شدند به همراه سه تن از همراهانش توسط فالانژهای لبنانی در حین ورود به شهر بیروت و بههنگام عبور از پست ایست و بازرسی ربوده شدند. در این آدمربایی سردار احمد متوسلیان وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت، سید محسن موسوی کاردار سفارت ایران در بیروت، تقی رستگار مقدم کارمند سفارت ایران و کاظم اخوان عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی بهاسارت درآمدند.
برای بازخوانی بخشی از نقش این فرمانده و مبارز خستگی ناپذیر به سراغ گلعلی بابایی محقق و پژوهشگر دفاع مقدس رفتیم. بابایی زندگینامه حاج احمد متوسلیان و عملیاتهایی که این سردار جاویدالاثر در آن حضور و نقش داشته را در قالب کتابی با عنوان «هالهای در غبار» به رشته تحریر در آورده است.
گفتگوی ما با گلعلی بابایی در ادامه از منظر شما میگذرد؛
آقای بابایی در ابتدای گفتگو بفرمایید چه توصیفی از حاج احمد متوسلیان دارید؟
طبق آنچیزی که بنده به عنوان یک محقق در اسناد و مدارک به آن رسیدم و بنابر روایت دوستان و رفقای حاج احمد؛ او یک فرمانده بسیار مقتدر و یک مبارز خیلی باسابقه در زمان قبل از انقلاب و یک نیروی کارآمد برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود.
حاج احمد چه سالی وارد سپاه شد و از چه زمانی در خط مبارزه با اشرار قرار گرفت؟
حاج احمد همان اوایل پیروزی انقلاب سال ۵۸ عضو سپاه شد و در گردان ۲ سپاه مشغول شد که مسئولیت برخورد با ضد انقلابیون و آشوبگران را بر عهده داشتند که مدتی را در اطلاعات معروف به اطلاعات سپاه خردمند در گروه ضربت بود که در تهران با اشرار و ضدانقلابیون مبارزه میکرد و بعد از اینکه فهمید در کردستان و آذربایجان غربی آشوبگران اغتشاش کرده اند، به همراه گردان ۲ سپاه به کردستان رفت و در یک یک آزادسازی شهرهای کردستان نقش داشت؛ یعنی در بانه، مهاباد پاوه و چند شهر دیگر که آخرین آن مریوان بود.
درباره نقش حاج احمد در مبارزه اشرار در شهر مریوان توضیح دهید.
نیروهای حاج احمد اولین نیروهایی بودند که وارد شهر مریوان شدند و این شهر را از لوث وجود ضدانقلابیون پاک کردند و بعد از آن حاج احمد و به عنوان فرمانده سپاه مریوان و تا قبل از انتقالش به جنوب و تشکیل تیپ محمد رسول الله (ص) در آنجا ماند.
حاج احمد طی این مدت آسایش و آرامش کامل را به شهر مریوان برگرداند. بطوری که وقتی میخواست از مریوان برود. مردم مریوان جلوی ماشینها ایستاده بودند و مانع رفتن او از شهرشان میشدند و میگفتند اگر حاج احمد برود مجدد ناامنی و آشوب به سراغ ما میآید که با توصیههای خود حاج احمد و نیروهایی که خود او در این منطقه قرار داد، بالاخره راضی شدند تا حاج احمد از مریوان انتقال پیدا کند.
حاج احمد متوسلیان در عملیات فتح المبین چه نقشی ایفا کرد؟
در عملیات فتح المبین نقش حاج احمد نقش بسیار کلیدی است یعنی تنها تیپی بود که رفت و توپخانه چهارم ارتش عراق را گرفت و توانست ۱۸۰ قبضه توپ را غنیمت بگیرد. گردانهای تیپ ۲۷ آنقدر جلو رفتند که حتی در مرحله آخر نزدیک بود در ارتفاعات برغازه خود صدام را هم اسیر بکنند و این مهم به فرماندهی حاج احمد متوسلیان در عملیات فتح المبین محقق شد.
درباره نقشی که نیروهای ۲۷ محمد رسول الله (ص) به فرماندهی حاج احمد در آزادسازی خرمشهر داشتند بفرمایید.
کمتر از یک ماه بعد از عملیات فتح المبین، عملیات بیت المقدس شروع شد عملیاتی که قرار بود آزادسازی خرمشهر را در پی داشته باشد. این بار احمد متوسلیان با ۱۲ گردان وارد عملیات شد و سختترین محور عملیاتی این تیپ عبور از رودخانه کارون و گذشتن از یک خط مرزی حدودا ۱۶-۱۷ کیلومتری و رسیدن به جاده اهواز-خرمشهربود و ایستادگی در مقابل پاتکهای لشکر ده زرهی صدام در این جاده بود که بسیار لشکر قوی ومجهزی بود.
به قول محسن رضایی میگفت اگر احمد متوسلیان و گردان هایش نمیتوانستند جاده را حفظ کنند ما قطعا برای عملیات بیت المقدس به مشکل میخوردیم و هیچ وقت نمیتوانستیم خرمشهر را در آن مقطع آزاد کنیم. البته باید یک یادی هم کنیم از حسین برجعی یکی از فرمانده گردانهای حاج احمد که در ایستگاه گرمدشت در جاده اهواز-خرمشهر با نیروهایش مردانه در مقابل تانکهای دشمن ایستادند و توانستند پاتکها را یک به یک سرکوب و خط را تثبیت کنند. در این منطقه یک هفته جنگ تن با تانک بود که نیروهای احمد متوسلیان آنجا ایستادگی کردند تاخط تثبیت شد.
در مرحله دوم نقشه عملیات اینطور بود که باید به دژ مرزی بروند تا از طریق مرز شلمچه، خرمشهر را در محاصره خودشان قرار دهند. اینجا هم باز نوک پیکان گردانهای لشکر محمد رسول الله (ص) به فرماندهی حاج احمد بودند و از آن ۱۲ گردانی که حاج احمد در آن عملیات بکارگیری کرد فقط مرتضی مسعودی فرمانده گردان مقداد زنده مانده و باقی فرماندهان گردانها در این عملیات و یا عملیاتهای بعدی به شهادت رسیدند.
حاج احمد نیز اینجا واقعا فرماندهی خود را نشان داد و اثبات کرد که یک فرمانده مقتدر است و فرماندهای است که میداند چه موقع چه تصمیمی بگیرد. در عملیات بیت المقدس؛ واقعا تصمیماتی که احمد متوسلیان گرفت تصمیمات حساس و کارگشایی بود و بسیاری از مقاطع توانست راهگشایی کند بخصوص در مرحله آخر عملیات که وظیفه شان این بود که مرز شلمچه را ببندند و مانع از فرار دشمن به سمت مرز شوند و همین باعث شد که حدود ۱۹ هزار نیروی عراقی که داخل خرمشهر بودند احساس ناامنی کنند و مجبور به تسلیم شوند. در واقع اگر مرز شلمچه را در کیسهای حساب کنیم، خرمشهر به منزله خود کیسه بود که وقتی در این کیسه بسته شد نیروهای عراقی ناگزیر به تسلیم شدند و این گونه شد که خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱ با فداکاری حاج احمد متوسلیان، احمد کاظمی، محسن خرازی، مهدی باکری و خیلی از فرماندهان دیگر آزاد شد و به قول امام عزیزمان خرمشهر را خدا آزاد کرد. چون فتح خرمشهر یک فتح عادی و طبیعی نبود بلکه ماوراءطبیعی بود.
ناگفتهای نیز از حاج احمد متوسلیان دارید که بخواهید عنوان کنید؟
حاج احمد آدم صریح اللهجهای بود. فرماندهای بود که حرف هایش را خیلی قاطع و روشن میگفت و چند سخنرانی هم که از او باقی مانده است، همه آتشین بود.
یکی از سخنرانیهای او در پادگان زبدانی سوریه است یعنی همان موقعی است که نیروهای تیپ محمد رسول الله (ص) به فرماندهی حاج احمد به سوریه برای کمک به شیعیان لبنان رفته بودند که در سوریه قدری به مشکل خورده بودند و بلاتکلیف بودند که آنجا حاج احمد آتشینی برای نیروها یک سخنرانی میکند که خیلیها معتقدند شاید یکی از دلایل ربایش حاج احمد توسط صهیونیستها همین صحبتهای او و خط و نشانهایی برای دشمن صهیونیستی کشیده، بود؛ آنجایی که میگوید حضور ما در سوریه صرفا نمایشی نیست بلکه عمل نیز در پی دارد. حاج احمد با قاطعیت میگوید ما با اسرائیل وارد جنگ خواهیم شد. هرکس مرد این راه است بسم الله و هر کس نیست خداحافظ و همانجا با این نیروها اتمام حجت میکند و میگوید اگر کسی تعللی و ابهامی برای جنگ با اسرائیل دارد میتواند از اینجا برگردد...
انتهای پیام/
خبرنگار: سیدمحسن طباطبایی