به گزارش
گروه سیاسی تهران پرس، دکتر نصرالله شفیعی در یادداشتی نوشت:
آقای علی اردشیر لاریجانی در اولین صحبت خود در روز ثبتنام گفت؛ حوزه اقتصاد، نه پادگان است و نه دادگاه که با تشر و دستور اداره شود.
شاید برای خیلیها تعجبآور باشد که چرا لاریجانی در اولین نطق خود پس از ثبتنام چنین موضعی گرفت و به تعبیر خود به اقتصاد پادگانی و دادگاهی تاخت.
پاسخ روشن است. او پس از مدتها گمانهزنیها پا به میدان انتخابات گذاشت تا شانس خود را پس از آنکه ۱۶ سال ریاست مجلس را با انواع لابیگریها بر عهده داشت برای ریاست جمهوری دوره سیزدهم امتحان کند. او میداند که راه سخت و سنگین و بس ناهمواری را در پیش دارد. از یک سوی عملکرد او در دوران ریاستش در مجلس به خصوص در ۸ سال اخیر به شدت زیر سؤال است و از سوی دیگر اذهان عمومی نسبت به خانواده لاریجانیها نگاهی منفی دارند. هر چند نگارنده شخصا چنین دیدگاهی ندارد و معتقد است که عملکرد هر کس را با خودش باید سنجید. ولاتزر واره وزر اخری (انعام/۱۶۴)؛ ولی چه بخواهیم و نخواهیم چنین دیدگاهی در میان مردم وجود دارد.
نکته سوم که پاشنه آشیل لاریجانی است این است که مردم او را ادامه دولت روحانی میدانند. دولتی که مُخرّبترین رفتار را در حوزه معیشت و حتی سیاست خارجی در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشته است.
موقعیت امروز لاریجانی بسیار به دوران کاندیداتوری ناطقنوری در سال ۱۳۷۶ در رقابت با سید محمد خاتمی شباهت دارد.
آن موقع نیز به خاطر سیاست لیبرالی و غربگرایانه دولت هاشمی رفسنجانی که با ظهور تکنوکراتها در دولتش همراه بود، مردم از سختی معیشت و تورم افسارگسیخته به شدت از دولت او نه تنها ناراضی بلکه متنفر بودند. در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، ناطقنوری رئیس مجلس بود. سیاست مجالس چهارم و پنجم همراهی با دولت هاشمی بود. به همین خاطر تصور مردم از ناطقنوری این بود که اگر او به ریاست جمهوری برسد دولت سوم هاشمی را تشکیل خواهد داد. امروز نیز تصور عموم مردم که تصوری واقعبینانه نیز است خط و برنامه لاریجانی تداوم همان دولت روحانی است. مسلما اگر چنین اتفاقی بیفتد بدترین حالتی است که برای اقتصاد و معیشت کشور میتوان تصور کرد.
لاریجانی به خوبی این را دریافته است و میداند دولت روحانی امروز نه تنها نزد منتقدانش بلکه نزد کسانی که در سالهای ۹۲ و ۹۶ به او رای دادند به شدت مورد تنفر است. او در شعارهایش نباید خود را دولت سوم روحانی نشان دهد. او باید خود را منتقد وضع موجود نشان دهد و موضع اپوزیسیونی بگیرد. وقتی او میگوید؛ عدهای کشور را از مسیر عقلانیت خارج کردند دقیقا در راستای همین ترفند است. مبهم سخن میگوید تا هم خود را مخالف وضع موجود نشان دهد و هم رفتار دولت روحانی را که قرار است ادامهدهنده آن باشد نقض نکند.
اما چرا لاریجانی در اولین نطقش به گفته خود به اقتصاد پادگانی و دادگاهی میتازد. او میداند دو نماد «ما میتوانیم» و «سلامت رفتاری و اقتصادی و روحیه انقلابیگری» کسانی هستند که سالهای متمادی خاک جبههها را خوردهاند و داغ عزیزترین و پاکترین انسانهای روزگار بر دلشان سنگینی میکند. کسانی که پا به پای حاج قاسم سلیمانی زندگی کردند، مجاهدت کردند و از همه چیز خود گذشتند تا ایران سرافراز و عزتمند بماند.
دوم دادگاه؛ یعنی همان قوه قضائیهای که در دو سال اخیر سمبل مبارزه با فساد و عدالت علوی و مجاهدت انقلابی با سکانداری حضرت آیتالله رئیسی است. او میداند غربگرایان و لیبرالهای داخلی و معاندان در خارج به خصوص رسانههای مزدور مثل BBC و رسانههای آمریکایی و اروپایی دشمن شماره یک این دو جریان هستند.
او برای ترمیم نقاط ضعفی که به آن اشاره شد نیاز به پشتیبان دارد. او به تجربه دریافته است که مهمترین ابزاری که میتواند در این مبارزه به کمک او بشتابد ابزار رسانه است. رسانههایی که به هیچ اصول و اخلاق رسانهای نیز پایبند نیستند. او با این موضعگیری پیام خود را به این دسته از رسانهها در داخل و خارج داد تا آنها نیز با تمام توان در نبرد انتخاباتی به کمک او بشتابند. از یک سو او را با تمام توان مورد حمایت قرار دهند و از سوی دیگر رقبای انقلابیاش همچون آیتالله رئیسی را زیر بزرگترین تخریب رسانهای قرار دهند.
برگ برنده لاریجانی در نبرد انتخاباتی نه حمایت مردمی است و نه عملکرد قابل توجهی در دوران ریاستش بر مجلس شورای اسلامی است. او نقطه امیدش رسانههای نظام سلطه و جیرهخواران اوست تا بیرحمانه به فرزندان انقلاب اسلامی که همان فرزندان مردم هستند بتازند و تخریب کنند تا شاید دوباره علی لاریجانی را از صندلی سبز مجلس به صندلی پاستور برسانند.
البته او به رأی نیروهای انقلابی نیز نیاز دارد که ترفند او را برای جذب آراء این طیف پیشتر در یادداشتی تحت عنوان "مثل بنیصدر" توضیح دادم.
او نمیداند، یا شاید نخواهد بداند که مردم پس از هشت سال درد و رنج و ناامیدی از حکومت لیبرالها خسته و دلزده شدهاند. نگاهشان به فرزندان انقلاب اسلامی است تا بار دیگر با الهام از مکتب امام خمینی رضوانالله تعالی علیه و شاگرد خلفش حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را به اصل خود برگرداند.
انتهای پیام/الف