به گزارش «تهران پرس»؛ شهید «سیدعلی کرمانی پوربقایی» فرزند میرصمد در تاریخ پانزدهم مرداد سال ۱۳۴۶ در تهران دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد و در زمان انقلاب بسیار فعال بود. با شروع جنگ در جبهه‌های حق علیه باطل حضور یافت. در تاریخ بیست و ششم اسفند ماه ۱۳۶۵ در منطقه شلمچه به مقام شهادت نائل آمد. مزار ایشان در بهشت زهرا قطعه ۲۴ است.
فرازی از وصیت‌نامه شهید «سیدعلی کرمانی پوربقایی»:
به نام خدا
من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا ا... علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر.
به نام ا... پاسدار حرمت خون شهیدان و به نام آن کسی که همه به اذن او آمده‌اند و به سوی او بازخواهند گشت. سلام و درود بیکران بر ائمه معصومین از محمد مصطفی(ع) که برای ترویج اسلام چه مشقت‌هایی که ندیدند و امام علی(ع) و فاطمه زهرا(س) که بعد از فوت پیامبر ظلم‌ها و مصیبت‌های بزرگی بر آن‌ها وارد شد که مظلوم‌ترین شخص روی زمین علی(ع) است؛ و فرزندان آن‌ها حسن و حسین(ع) که غریبی امام حسن(ع) و حماسه کربلا و قیام و شهادت آقا حسین(ع) دهنده طی و طریق حقیقت جویان و آزادگان راه خداست و همچنین دیگر معصومین و آخرین آن‌ها حجتابنالحسنالعسکری امام زمان(عج) که هرچه زودتر زمینه ظهور آن حضرت اماده شود تا با ظهور آن حضرت جهان را پر از عدل و نور و احسان کند و با سلام و صلوات به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امید مستضعفان جهان و بیدار کننده و نجات دهنده ملت ایران و سلام بر ارواح طیبه شهدا و امت شهیدپرور و قهرمان و صابر ایران که با رزم بی‌امان خود در مقابل ظالمین و کافرین ایستادگی کردند.
خداوندا تو نیز میدانی و واقفی که آمدن من به جبهه فقط و فقط برای تو به خاطر تو بود و نیتم تنها رسیدن به تربت تو بود.
خدایا تو میدانی که در وجودم چه می‌گذرد خدایا تو میدانی دارم منفجر میشوم دیگر نمی‌توانم پرواز یاران به سوی تو را شاهد باشم و خود در این پرواز شریک نباشم خدایا التماس می‌کنم دیگر خجالت میکشم به شهر برگردم و جلوی خانواده شهدا مفقودین و اسرا سرم را بلند کنم خدایا تا به حال مرتکب گناهان زیادی شده‌ام خدایا اشتباه کردم و نفهمیدم جوان بودم و غرور داشتم خدایا هوای نفس بر من تسلط داشت و گناه کردم مرا ببخش خدایا خداوندا احساس می‌کنم اینبار عاشق شده باشم تا به حال شاید عاشق خوبی نبودم، ولی خوب شدم خودت کمکم کن خدایا من عاشقم.
من درونم شعله‌ور از عشق توست خدایا کمکم کن تا زنده هستم و در جبهه بمانم و به پشت جبهه برنگردم خدایا این توفیق را که به من داده‌ای نگیر جبهه نعمت است گرچه جبهه و جنگ مشکلاتی دارد، اما بدانید که نعمت بزرگی است انسان‌ساز و مکتب عالیه‌ای است در سنگر‌ها نور خداوند است. (تجلی‌گاه عشق است). عنایت، ولی ا... الاعظم امام زمان (عج) در جبهه‌ها و سنگرهاست.
رزمندگان در جبهه (این مکتب انسان ساز) باید خود را چنان بسازند که هنگام برگشتن خود مربی و معلم دیگران باشند.
سفارشی چند من باب تذکر به بزرگواران و عزیزان که بنده کوچکتر از آن هستم که بخواهم تذکر بدهم همانطور که همه شما بزرگواران واقفید با انقلاب پربار اسلامی که با خون هزاران شهید به ثمر رسیده است امانتی بزرگ به دست امت قهرمان ایران داده شد که همان جمهوری اسلامی است. امانتی که ۱۴۰۰ سال پیش برای تحقق آن اولیاء و مقربین خداوند چه ایثار‌ها و جهاد‌ها که نکردند امانتی است که علماء و فقهای بزرگی به خاطرش بر سر دار رفتند و چه خون‌ها که ریخته نشد و کسانی دست و پای خود را از دست ندادند.ای عزیزان به خدا قسم این انقلاب گوهر و ودیعه‌ای است پرارزش که نصیب هر ملتی نمی‌شود و مسلماً خداوند ما ملت ایران را خیلی دوست داشته که این اجر جزیل را به ما عطا کرده است و اگر ما این گوهر گرانبها را نگهبانی نکنیم خیانت به خون شهدا و خیانت به اسلام کرده‌ایم و یک تذکر به کسانی که نسبت به انقلاب بدبینی دارند بگویم:
که مبادا مسائل دنیوی و مادی و یا مسائل غیرخدایی و جزئی باعث شود که شما از خط انقلاب و اسلام دور شوید که خدا شاهد است روزی پشیمان خواهید شد از اعمال خود که این پشیمانی سودی ندارد و فقط خدا را در نظر بگیرید و نیتتان او باشد.
اما چند سفارش به برادران بسیجی پایگاه شهید دستغیب و غلامی: برادران بسیجی ای دریادلان و کفرستیزان که با رزم بی‌امان خود تمام جهانیان را به تعجب واداشته‌اید قدر خودتان را بدانید از اینکه در خط الهی و اسلامی انقلابی قرار گرفته‌اید که این موهبت موهبتی است الهی و انشاءا... در کارهایتان مصمم‌تر و مقاومت‌تر عمل کنید به بسیج و اهداف عالیه آن اهمیت بدهید.
همچنین مسئولین بزرگواری که خدمتگزار بسیج هستند از جمله برادر ایپکچی و بهروز و محمد قنادی و امامی و چهاردوری حاج محسن خیربخش و دیگران را بدانید که انشاءا... همگی موفق و موید باشید.
یک خواسته دارم که مواقع حضور در بسیج و ... که دور یکدیگر جمع شدید یاد بسیجی کوچکتان را هم بکنید. چند سفارش و صحبت با خانواده بزرگوارم: مادر جان زبان بنده الکن است و نمی‌دانم چگونه قدردانی زحماتی که شما برای بنده کشیدید بکنم زحماتی که از کودکی شبانه‌روز جهت رشد و پرورش ما متحمل شدید چه خون دل‌ها و غصه‌ها که نخوردید انشاءا... این بنده گنهکار را که خیلی خیلی شما را اذیت کرده‌ام ببخشید و شیر پاک و گوارای خودتان را حلال فرزند گنهکارتان کنید و از طرفی شما باید شکرگزار خداوند تبارک و تعالی باشید که فرزند خود را در راه اسلام و انقلاب تربیت کردید و برای اسلام دادید.
اما پدر بزرگوارم از شما هم خیلی خیلی تشکر می‌کنم از اینکه برای ما زحمات زیادی کشیدید تا وسایل راحتی زندگی را برای ما فراهم کنید و در این راه چه مشقاتی که نکشیدید تا همه چیزمان از راه حلال باشد و همچنین تشکر می‌کنم که ما را از کودکی مسجدی و حسینی بار آوردید.
دست ما را گرفتید و به مسجد و هیات بردید که انشاءا.. اگر این اجازه را به بنده گنهکار داده شد شما و مادر بزرگوارم و دیگران را شفاعت خواهم کرد تا شاید بتوانم گوشه‌ای از دینم را ادا کنم بنده را حتماً حتماً در قطعه ۲۴ بهشت زهرا دفن کنید.
قال رسول ا... (ص):
ما من قطره احب الی ا.. عزوجل من قطره دم من فی سبیل ا...
هیچ قطره‌ای پیش خداوند محبوبتر نیست از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود.
انتهای پیام/