۶۷۱۲
دکتر سید مجتبی میردامادی عضو هئیت علمی دانشگاه تهران همزمان با فرا رسیدن ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان در خصوص این حادثه جانسوز مطرح کرد، مقتل اسم مکان به معنای محل کشته شدن است مانند مشهد که محل شهادت می باشد. این کلمه بر اساس استعمالات مورخان نام کتاب هایی شد که سرگذشت قهرمانان را در میادین جنگ حکایت می کرد و چون حادثه کربلا در اوج آزادگی و دهشت بارترین در حوزه اسلامی بود؛ دیگر مقتل تنها به شرح حادثه کربلا گفته می شد . از مقاتل گوناگونی با درجه اعتبار متفاوت می توان نام برد: ۱) مقتل تسمیه من قتل مع الحسین حدود ده صفحه از فضل بن رسان کوفی در قرن دوم راوی حدیث از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) است که توسط استاد عقیقی بخشایشی ترجمه گردیده است ۲) مقتل ابی مخنف ۱۵۷ق ۳) مقتل خوارزمی از موفق بن احمد خوارزمی ۵۶۸ق ۴) اللهوف فی قتلی الطفوف از سید بن طاووس ۶۶۴ ق ترجمه محمدی اشتهاردی ۶) منیر الاحزان از ابن نمای حلی ۶۸۰ ق ۷) روضه الشهدا از واعظ کاشانی ۹۱۰ ق ۸) مقتل مجلسی یا جلدعاشر (جلد دهم رحلی بحارالانوار) از علامه محمدباقرمجلسی ۱۱۱۰ق ۹) قمقام زخار و صمصام تبار از فرهاد میرزا ۱۳۰۵ ق ۱۰) الارشاد فی حجج الله علی العباد و لوامع الاشجان از سید محسن امین صاحب اعیان الشیعه ۱۳۷۱ ق ۱۱) مقتل مقرم از موسوی مقرم ۱۳۹۱ق ۱۲) نفس المهموم از محدث قمی ۱۳۹۴ ق با ترجمه علامه شعرانی و اخیرا مقتل جامع سیدالشهدا نوشته استاد پیشوایی (معاصر) از جمله مقاتل موجود است ؛ اما مستندترین آن ها مقتل لهوف سیدبن طاووس و مقتل مجلسی است .

در گذشته مقتل خوانی علما و مجتهدان

شور و شوق و نهضتی وصف ناشدنی از حزن و اندوه سیدالشهدا (ع) فراهم می آورد .

در اوان جوانی به یاد دارم پدرم که عالمی مجتهد و پارسا و بنیان گذار خدمت به ایتام مستمند در کشور بود و گاهی غزل هم می سرور ؛ پس از جلسه تفسیر قرآن - در جامع گوهرشاد از اول ذی الحجه تا آخر ماه صفر - شوری دیگر می یافت و افزون بر تفسیر همه روزه اش در همه سال ؛ مقتل بحار را از دستمال یزدی زیبا بیرون می آورد و حادثه کربلا و پیش و پس آن را با دقت زیاد و بیان ریزه کاری ها و رجز قهرمانان و.... ابتدا با عربی فصیح و سپس با فارسی شیرین و روان ترجمه می نمود ؛ بیشتر از یک روضه تمام عیار و سوزناک سیل اشک مردم‌ جاری می شد و بسیاری نیز از خود بیخود می شدند. پای منبر او جوانان طلبه ، دانشجو، استاد ، مهندس، پزشک ، کاسب و بازاری همه حاضر بودند و تک تک آنان خود را بناگاه وسط امواجی از حزن و اندوه و پرده هایی از سوز و گداز حادثه می یافتند. آن لحظه که جوانی از بنی هاشم از حسین(ع) اذن رفتن گرفت تا می رسید به علی اکبر و اذن او .....تا ناله زینب و اهل حرم ......و التماس قاسم از عمو برای رفتن ....

پدر، رشته سخن از دست می داد و از مصیبتی گران به اندوهی دیگر فرود می آمد و به زحمت ادامه میداد. او به همان شیوه که پدرش با بیانی دلنواز وجذاب ، همان مقتل را در همان جا سال ها گوش نوازی کرده بود می نواخت ، خدایش رحمت کند. نمی دانم به کدامین گناهمان این برکت از میانمان رفته و دیگر مجتهدی برایمان مقتل نمی خواند و قصه پر غصه کربلا نمی سراید تا بر امام شهیدمان بگرییم.

به ناگاه به یاد سروده سیف فرغانی افتادم:  ای قوم بر این عزا بگریید    بر کشته کربلا بگریید      فرزند رسول را بکشتند    از بحر خدای را بگریید   از خون جگر سرشت سازید    بر گوهر مرتضی بگریید.
کد خبر: ۱۰۲۸
۰۱ شهريور ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۰
save
email
اشتراک گذاری :
ارسال نظر
captcha