IMG_20200806_093048_894
 

دکتر سید مجتبی میردامادی عضو هئیت علمی دانشگاه تهران

*واقعه غدیرخم،* بی تردید یکی از مهم ترین حادثه های تاریخ بلکه مهمترین صدر اسلام و به تعبیر معصومان علیهم السلام، عید بزرگ الهی است که همه پیامبران به پاسداشت حرمت آن مأمور بودند، چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید: *«یوم الغَدیر عیدُ الله الاَکبر و ما بَعَثَ الله نبیاً الّا عرَّفَه حرمَتَهُ و انَّه عیدٌ فی السَّماء و فی الاَرض.* روز عید غدیر، عید بزرگ خداست و خدای تعالی هیچ پیغامبری نفرستاد، جز اینکه به او حرمت این روز را شناساند». (خزاعی نیشابوری، ۱۳۷۵: ج ۷: ۷۶)

رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) نیز این روز بزرگ را برترین عیدهای امت خویش معرفی فرمود : *«یومُ غَدیرخُم اَفضَلُ اَعیاد امَّتی.* روز غدیر خم، برترین عید امت من است».

(مجلسی، ۱۳۶۶: ج ۹۷: ۱۱۰)

به راستی در غدیرخم چه گذشت؟ پاسخ این پرسش را از قلم شیوای زنده یاد استاد احمد احمدی بیرجندی بجوییم که نوشته است :

«روز پنجشنبه ای از سال دهم هجرت ، درست هشت روز از عید قربان می گذشت. سال آخر عمر پیامبرص والامقام فرارسیده بود. کاروان به سوی مدینه ره سپار بود. بیش از صد هزار نفر در آن کاروان همراه پیامبرص بودند. آفتاب عربستان سخت می تابید. اندک اندک سرزمین جُحفه و بیابان های خشک و سوزان غدیرخم از دور نمایان گردید. غدیر خم، چهارراهی بود به سوی مدینه و عراق و مصر و یمن.

پیامبر ص دستور فرمود: آنان که پیش افتاده اند، توقف کنند تا آنان که عقب مانده اند، برسند و سر و تَه قافله جمع شود. در غدیر خم، جز چند درختی صبور و سرسخت و خشکیده و برکه ای آب باران نبود. ریگ های بیابان تفتیده شده بود. مسلمانان از عباهای خود استفاده می کردند تا پاهای شان نسوزد. برخی، کناره عبا را بر سرافکنده بودند که تابش آفتاب، سرهاشان را نسوزاند. برخی، از شاخه های درختان سایبان ساخته بودند. برای پیامبر گرامی نیز سایبانی ساختند.

نماز ظهر اقامه شد و *پیامبر (ص)* از منبری از جهاز شتران بالا رفت و پس از خطبه ای والا، دست *علی (علیه السلام)* را بلند کرد و فرمود: *«مَن کنتُ مَولاهُ فَعَلی مَولاه».* این سخن را چند بار تکرار فرمود. آن گاه سر را به سوی آسمان برداشت و ادامه داد: *«اَللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداه و أَحِبَّ مَن اَحَبَّهَ و أبْغِضْ مَن اَبغَضَه وَ انصُر مَن نَصَره و اخذُل مَن خَذَلَه و ادِرِ الحقَّ معه حیثُ دار».*

گفت پیغمبر که بعد از من علی رهبر بُوَد

در ره دین خدا و سنت و پروردگار

هر که ما را دوست باشد گو علی را باش دوست

هر که ما را یار باشد گو علی را باش یار

(ابوالقاسم حالت)

هنوز صفوف مردم از هم گسیخته نشده بود که جبرئیل امین نازل شد و این آیه را بر پیامبر (ص) فرو خواند: *«اَلیومَ اَکمَلتُ لَکم دینَکم و اَتَممتُ عَلَیکم نِعمتی و رَضیتُ لَکمُ الاسلام دیناً.*

امروز دینم را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم». (مائده: ۳)

در این هنگام، حسّان بن ثابت، شاعر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از ایشان اجازه خواست که اشعاری درباره این واقعه عظیم بسراید.

(احمدی بیرجندی، ۱۳۷۷: ۱۳ ـ ۱۶)

پیامبر اجازه فرمود و حسّان شعری سرود که ترجمان آن به خامه استاد محمدرضا حکیمی چنین است:

پیامبر مسلمانان، در روز غدیر خم، با بانگ رسا آنان را فراخواند، و شگفتا! که چگونه فرستاده خدا بانگ برآورده بود (تا همگان بشنوند).

پیامبر گفت: مولا و سرپرست و پیامبر شما کیست؟ و همه بدون هیچ گونه پرده پوشی گفتند:

خدای تو مولای ماست، و تو پیامبر ما هستی، و از ما کسی نخواهی دید که درباره امر ولایت، با گفته تو مخالفت کند.

آن گاه به علی گفت: یا علی، برخیز (و برابر مردم بایست)؛ چون همانا تو را برگزیدم که بعد از من، امام و هادی باشی.

پس هر کس من مولای او بودم، اکنون این علی مولا و ولی اوست، و شما نسبت به علی، پیروانی صادق و دوستدار باشید.

و در آنجا دعا کرد: خداوندا، دوست و یار علی را دوست بدار، و با آن کس که با علی دشمنی کند، دشمن باش! (حکیمی، ۱۳۷۴: ۱۰۳)

هرچه بینی در بسیط خاک کج خوی شریر

هر که بینی مانده در چنگال آمالش اسیر

کفر و الحاد و نفاق و دور ماندن از صواب

و این پلیدی ها و ظلمت هست ز انکار غدیر

(احمدی بیرجندی، ۱۳۷۷: ۱۵۰) غدیر فریاد آزادی و رستن انسان از همه بدی ها است ؛ بعثت به غدیر کمال یابد که بعثت بدون غدیر زحمت بدون نتیجه است ؛ پرودگارا همه ما را غدیری بمیران و غدیری محشور گردان ؛ انشالله

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه مولاناامیرالمومنین والائمه المعصومین علیهم السلام
کد خبر: ۹۴۳
۱۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۸:۴۰
save
email
اشتراک گذاری :
ارسال نظر
captcha